امّا آیه اول: «وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» [105] این آیه شریفه برای اثبات کردن خلافت «جانشینی پیغمبر(ص) » دلیل خاصی نیست زیرا در این آیه هیچ وجه نامی از خلفاء برده نشده، و دستوری هم برای خلیفه انتخاب کردن در آن نمیباشد.
آقای نصرتآبادی اگر صدق این گفتار را میخواهید دریابید به معنای آیه توجه نمایند: خداوند متعال در این آیه شریفه مؤمنین را توصیف میکنید به آنکه: «کسانی که اجابت نمودند پروردگارشان را و بر پای داشتند نماز را و کارشان مشورت است میان خود و از آنچه روزی دادیم به ایشان انفاق میکنند.»
آقای نصرتآبادی منتها چیزی که از معنای این آیه شریفه برداشت میشود آنست که شورا کردن با یکدیگر و مشورت نمودن، از اوصاف مؤمنین است و کار نیکویی میباشد، در نتیجه میگوییم این آیه دلیل خاصی بر مطلب شما نیست زیرا در این آیه هیچ گونه نام و نشانی از خلفا و جانشینی ایشان برده نشده است.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی بنا به گفته خود شما این آیه شریفه بالا دلیل عام است یعنی میتوان از این آیه برای خلافت به طور عموم استدلال کرد زیرا در این آیه شورا کردن تجویز شده و موضوع خلافت بعضی از خلفاء مانند «عثمان» با شورا انجام شده است.
بابویهی: آقای نصرتابادی اگر شما در عبارت آیه شریفه دقت کرده بودید این سخن را نمیگفتید، زیرا ظاهر کلمه «امرهم» همان امورات شخصی خود مؤمنین است، ولی موضوع تعیین خلیفه پیغمبر(ص) که از کارهای شخصی و خصوصی مؤمنین نیست، بلکه این موضوع یکی از بزرگترین موضوعات دینی به شمار میرود، و بسیار واضح و هویداست که جمیع امورات دینی (از کلیات و جزئیات) فقط به دست شارع است و بس، و اگر چنانچه مقصود از این آیه شریفه آن باشد که شما گفتید، [106] پس میبایست گفت که تمام امورات دینی از احکام و غیر احکام (خواه خلافت باشد و یا غیرخلافت) میتواند به دست مؤمنین (به توسط شورا کردن) انجام گیرد و حال آنکه جمیع مسلمانان میدانند که این کار (جعل احکام به توسط شورا) برخلاف ضرورت اسلام و برخلاف اجماع مسلمین میباشد.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی شما مرا به نکته دقیقی متوجه کردید، و برای آنکه من و آقای نوبختی بهتر به معنای آیه آشنا شویم این جمله «امورات و کارهای شخصی مردم» را بیشتر توضیح دهید.
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی مشورت کردن با یکدیگر و شورا نمودن با آنان یکی از کارهای بسیار پسندیده و سودبخش میباشد، در سنت پیغمبر(ص) سفارشات زیادی درباره مشورت شده است و از استبداد به رأی و خودسرانه کار کردن مذمّت نمودهاند، در حدیث است کسانی که با یکدیگر مشورت میکنند در عقل آنان شریک شدهاند، چند مثال برای شما میآورم تا به این موضوع روشنتر شوید:
مثلاً کسی که میخواهد خانه ای را بنا کند بایستی با متخصصین این فن که معماران و مهندسین ساختمانی باشد مشورت کند و از آنان دستور بگیرد و اگر به فکر خود متّکی شود و ساختمان را بنا کند، بسا نقصها و عیبهای بسیاری در آن به وجود میآید بدون آنکه او متوجه شود.
و نیز کسی که میخواهد به نقطهای مسافرت نماید میبایست با آشنایان آن راه شورا کند، و از راه و امنیّت و خطرات آن جویا شود و اگر خودسرانه به راه بیفتد بسا با خطرها مواجه میگردد.
و همچنین کسی که میخواهد سرمایهای را به کار بزند اگر با تجار و بازرگانانِ خبیر، شورا ننماید چه بسا زحمتهای او به هدر میرود و سودی نصیبش نمیگردد.
و نیز افرادی که میخواهند کارخانهای را احداث کنند اگر با افراد مطلع و متخصّصین آن فن، مشورت ننمایند به تکلف خواهند افتاد و بسا زیانهایی به آنان وارد میشود. و بر همین قیاس تمام امورات عادی بشر نیاز به مشورت دارند و کسانی که به این موضوع اهمیّت میدهند کمتر پشیمانی میکشند و افرادی که استبداد به رای دارند و با عقل دیگران شرکت نمیکنند در هر کاری عقبمانده و از بهرههایی محروم میمانند.
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی مقصود از شورایی که در آیه شریفه آورده شده است درباره این گونه امورات عادی میباشد (به شرط آن که این امورات از نظر شرع مباح و جایز الطرفین باشند چنانکه ذیلاً به آن اشاره مینمایم) نه درباره احکام و وظایف شرعیه زیرا در امورات شرعیه هیچ کس حق دخالت ندارد و هر کس که کوچکترین حکمی را از پیش خود (و یا با شورای دیگران) جعل کند [107]بدعت گذار است و شدیداً مورد عقاب و عذاب الهی واقع خواهد شد، حتی آنکه پیغمبر(ص) نمیتواند از پیش خود یعنی بدون وحی امری را صادر نماید چنانکه در این آیه شریفه آمده:وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الاَْقَاوِيلِ لاََخَذْنَاه بِالْيَـمِينِ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ [108] (یعنی اگر به ما نسبت بدهد (پیغمبر) چیزی را که ما نگفته باشیم بگیریم از او دست راست او را و رگ کردن او را قطع میکنیم ).