ـ آماده شدن دو گروه برای جنگ
هنگامی که لشگر (طلحه و زبیر و عایشه) برای جنگیدن مجهّز شدند، پس زبیر فرمانده جنگ و طلحه جلودار سواران گردید.... و چون این خبر به علیبن ابیطالب گزارش شد، او هم مردم را برای جنگ بسیج نمود .... پس از آن به طلحه و زبیر نامه نوشت به این بیان امّا بعد: محققا شماها میدانید که من رو به مردم نرفتم تا آنکه ایشان روی به من آوردند، و من با آنان بیعت نکردم تا آنکه ایشان پیشقدم در بیعت شدند.
و شما دو نفر از همان کسانی هستید که با رغبت روی به من آوردید و با من بیعت کردید، و بیعت عموم مردم هم از روی غرض مخصوصی (غیر از خلافت) نبوده است، پس اگر شما دو نفر از روی کراهت با من بیعت نمودهاید، راهی به علیه خودتان برای من باز کردهاید، به جهت آنکه در ظاهر تظاهر به اطاعت نمودهاید، و در باطن قصد مخالفت داشتهاید، و اگر از روی میل و رغبت با من بیعت کردهاید، هر چه زودتر بازگشت به سوی خدا کنید ... شما دو نفر چنین پنداشتهاید که من قاتلین عثمان را به خود پناه دادهام، فرزندان عثمان در اینجا هستند، بایستی در تحت اطاعت من درآیند، سپس درباره قاتلین پدرشان با من احتجاج کنند، شما را با عثمان چه کار که ظالماً کشته شده باشد و یا مظلوماً؟ همانا شما دو نفر با من بیعت کردید، و اکنون عامل دو عمل ناشایسته هستید، یکی پیمانشکنی و دیگر بیرون آوردن مادرتان (عایشه) را.
و نامهای نوشت به عایشه (به این بیان) اما بعد: همانا تو از خانه خود بیرون آمدی در حالی که خدا و رسول او را به خشم درآوردی، چیزی را پیگیری میکنی که وظیفه تو در آن نیست، زنان را چه کار با جنگ کردن، و اصلاح نمودن میان مردم؟ خونخواهی عثمان میکنی؟ به جان خودم سوگند آن کسانی که ترا در میان بلا آورده، و ترا وادار به این معصیت کردهاند، گناهشان بالاتر است از گناه کسانی که عثمان را کشتهاند. تو غضب ننمودی مگر ان که به غضب درآوردی، و به جنبش درنیامدی مگر آنکه به هیجان درآوردی. [65]