بنای من «بابویهی» در این کتاب آن بوده که از کتب شیعه استدلال نکنم و از احادیث و روایات و ادلّه آنان چیزی ذکر ننمایم، همان طوری که مشاهده میکنید که آنچه در این مباحث از دلیل و برهان آورده شده است همهاش از کتابهای اهل تسنّن میباشد، این برای آنست که مراجعین به این کتاب از عامّه و سنیّان بدون هیچ تردید و شبههای مطالب مندرجه آن را بپذیرند، و ضمناً بدانند که کتب ایشان مؤید مذهب تشیّع است و کوچکترین دلیلی در آنها برای اثبات مذهب خودشان وجود ندارد، چنانکه در مباحث گذشته این موضوع به ثبوت رسیده است.
ولی اکثر علماء عامّه از استدلال کردن به کتابهای شیعه خودداری کرده، بلکه هواخواهان و مریدان خود را از این عمل جدّاً نهی میکنند [427] تا مبادا فضاحتی برایشان به بار آید و لطمهای به مذاهب مستحدثه آنان وارد شده و حیثیّت خلفائشان به خطر افتد (ولی غافل از آن که حق زیر پرده نخواهد ماند و خداوند متعال نفوس قابله را هدایت میکند و بر کسانی که تسلیم حق نیستند حجت را تمام خواهد نمود، «قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِینَ» الانعام: 149).
آری این فرقه چنین میپندارند که این عمل به سود آنانست و نتیجهای عائدشان میگردد و اگر از این تعصب خود دست برمیداشتند و به تألیفات شیعه و به کتب احادیث و روایات و ادعیهای که علماء و محدیین شیعیان از اهل بیت پیغمبر(ص) نقل کردهاند مراجعه مینمودند به سرچشمههایی از آب زلال علم دست مییافتند که تا ابد جاری و تمام شدنی بر آنها نخواهد بود، ولی مع الاسف و هزاران اسف که این گروه باب مدینه علم رسول الله را ترک کرده و وصی پیغمبر(ص) را کنار گذارده و از پی اجانب و بیگانگان رفتند و در نتیجه خود و تابعینشان را از فیوضات بیکران عترت آن حضرت که یکی از ثقلین بوده محروم نمودند.
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالاَْخْسَرِینَ أَعْمَالاً الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً» الکهف: 103 و 104.
خواننده محترم در این روز غدیر خمّ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم خطبه طولانی بلیغی برای آن مردم خوانده که از طریق اهل بیت او به مار سیده است «که ذیلاً بیان میشود» ولی من هر قدر جستجو کردم اثری از آن در کتابهای اهل تسنّن نیافتم ـ به عللی که قسمتی از آنها را در بالا اشاره کردم و یکی دیگر از آن علل، ممانعت و جلوگیری خلفاء بوده است از نقل کردن احادیث پیغمبر(ص) چنانکه در مبحث روز چهارشنبه 15 ذیقعده مشروحاً بیان شده مراجعه شود ـ
این خطبه شریفه حاوی کلماتی است که آثار صدق از آنها هویداست به طوری که هر شخص دانشمند منصفی که در آنها نظر کند قطع پیدا میکند که جز لسان وحی کس دیگر نمیتواند این عبارات را انشاء نماید، در قسمت اول این خطبه حمد و ثناء پروردگار شده با جملاتی معجزه آسا در نهایت فصاحت و بلاغت که مشابه آن جز از لسان وصیّتش علیه السلام که باب مدینه علم او است شنیده و دیده نشده
قطعات دیگر این خطبه شریفه محفوف و پیچیده به آیات کریمه قرآن میباشد، و مواعظ و نصایحی در بر دارد که امثال و نظایر آنها را در کلمات منقوله از آن حضرت و عترتش فقط میتوان یافت، و سراسر این خطبه شریفه حاکی از مجموعه تاریخی غدیر خمّ و محتوی آن مطالبی است که از آیات شریفه تبلیغ: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیكَ مِن رَبِّكَ الآیه» و اکمال دین: «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ الآیه» استفاده میشود.
نکات و فوائد علمی دیگری نیز از این خطبه به دست میآید که تا شخص به آن مراجعه نکند و دقیقاً آن را تحت قرائت و مطالعه قرار ندهد، نمیتواند گفتار فوق را تصدیق نماید.
اینک من این خطبه را بدون ترجمه نقل میکنم و پس از اتمام به پارهای از محتویات آن اشارهای مینمایم ـ و آن را خاتمه این کتاب قرار میدهم ـ خواه مراجعین از اهل تسنّن این خطبه را بپذیرند و خواه آن را نادیده بگیرند، «وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْیوْمِن وَمَن شَاءَ فَلْیكُفُرْ» الکهف: 29.
شب پرهگر وصل آفتاب نخواهد | رونق بازار آفتاب نکاهد |
لیکن آن کسانی که برای علم ارزش قائلند و حکمت گمشده آنها میباشد، از آن نمیگذرند تا از این چشمه نوشان سیراب گردند: «فَإِن یكْفُرْ بِهَا هؤُلاَءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْماً لَیسُوا بِهَا بِكَافِرِینَ» الانعام: 89.