قسمت بیست و دوم از «ثم امور من امورک» تا «و کن بالمؤمنین رحیماً»
امام علیه السلام در این قسمت از کلامش دستور میفرماید که بایستی یک سلسله اموری را خود حاکم به شخصه انجام دهد:
1. چنانچه کارگزاران و استانداران مشکلاتی داشته باشند که نویسندگان و صاحبان دیوان او نتوانند آن مشکلات را حلّ کنند بایستی خود حاکم جوابگوی آنان شود و مقاصد ایشان را عمل نماید.
2. اگر مردم درخواستهایی نمایند که یاران و کارگزاران حاکم (به واسطه کثرت و یا دشواری آن خواستهها) تنگدل و ناراحت شوند که در این صورت باید شخص حاکم آن درخواستها را بپذیرد و نیازهای آنان را برآورده کنند.
3. در هر روز کار آن روز را به جا آورد و به فردا نیفکند، زیرا ایام ظرفهای زمانی هستند برای کارها و هر کاری قسمتی از زمانی را لازم دارد و چنانچه عملی که بایستی در این روز انجام بگیرد به فردا موکول شود کارهای فردا در مضیقه قرار میگیرند و وقت آنها تنگ میشود، به طوری که عاملین را در فشارت بیکرانی قرار میدهد و یا اصلاً ظرف زمانی برای آنها نمیماند که در نتیجه آن کارهای تأخیر افتاده از دست میروند و خنثی میمانند، و این خود باعث اختلال در نظام و سبب فساد جامعه میگردد.
4. حاکم بایستی بهترین اوقات خود را برای خویش انتخاب کند تا در آن وقت با خدای خود خلوت نموده، و فرائض و واجبات شخصی خود را در آنها انجام دهد و به اموراتی که سبب قُرب و نزدیکی به خداوند میشود ملتزم شده و آنها را بیعیب و نقص به جا آورد، هر چند به واسطه آنها در شکنجه قرار گیرد و بدنش فرسوده شود.
5. هرگاه حاکم نماز جماعت برپا کند، و مردم با انو نماز بگذارند، بایستی مأمومین خود را در نظر بگیرد و آن را زیاد طول ندهد زیرا در میان ایشان کسانی هستند که ناتوان میباشند و افرادی هستند که به واسطه کارهای خود فرصت زیادی ندارند در نتیجه بایستی امام جماعت ضعیف ترین مأمومین را به نظر آورد و طوری نماز خود را ادا کند که به آنها سخت نگذرد، چنانکه همین معنا را پیمبر صی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین فرموده است: صلّ بهم کصلاة اضعفهم و کن بالمؤمنین رحیماً.