قسمت شانزدهم از «ثم انظر فی امور عمّالک» تا «و قلّدته عار التهمة» .
امام علیه السلام در این قسمت از کلامش توضیح میدهند که چه افرادی برای کارگزاری و استانداری صلاحیّت دارند، و چه اشخاصی سزاوار این منصب نیستند. به بیان ذیل توجه نمایید:
1. امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر دستور میدهند که عمّال خود را بیازمای، و تا آنان را آزمایش نکنی بر سر کار مگمار و استانی را در اختیارشان مگذار.
2. و از روی میل خود بدون آزمودن، و از روی سر خودی بدون مشورت احدی را به سِمَت عامل و والی در جایی نصب نکن، زیرا به میل رفتار کردن و سر خود کار کردن از شعبهها و شاخههای ظلم و خیانت میباشد.
3. و از خانوادههای صالح کسانی را انتخاب کن که دارای حیا و اهل تجربه و پیشقدم در اسلام باشند زیر این سلسله از حیث اخلاق و خوی گرامیتر و از نظرنا موسی صحیحتر، و طمع آنان کمتر و از جهت عاقبتاندیشی فکر آنان رساتر میباشد.
4. و (ای مالک) ارزاق و جیره عمّال را فراوان کن که این عمل تو، توانا میکند ایشان را برای اصلاح امورشان و نیز از خوردن اموالی که زیر دستشانست بینیاز مینماید، و همچنین (این توسعه در جیره) حجّت میشوئد بر آنان اگر فرمان تو را اطاعت نکنند، و یا در امانتت خیانت نمایند.
5. و پس (از اعمال نامبرده) کارهای این عمّالت را رسیدگی کن، یعنی بازرسها و جاسوسةای راستگو و باوفایی را بر ایشان بگمار، زیرا این بازرسی و خبرگیری باعث میشود که آنها را وادار بر امانت داری کند و با رعیت مدارا و نرمی نمایند.
6. (ای مالک یکی از سیاستهایی که درباره این عمّالت باید به کار بری آنست که) خودت را از آنان دور نگهدار، پس اگر یکی از آنها دست به سوی خیانتی دراز کرد به طوری که جاسوسانت شهادت بر آن دادند، تو هم به همین گواهی بازرسانت اکتفاء نما و در نتیجه آن خائن را کیفر کن، و طبق کردارش او را مجازات نما و خوارش گردان، و داغ خیانت بر او بزن و ننگ تهمت و بدنامی را به گردنش بِنِه (تا در نتیجه نادرستان از این عمل عبرت گیرند).