قسمت نهم از «و لاتنقض سنة» تا «الناس قبلک» .
امام علیه السلام در این قسمت از کلامش مالک اشتر را به دو نکته ارزشمندی امر میکند: 1. اتحاد و وحدت مردم را در سنتهای آنها حفظ کند؛ 2. درباره اصلاح امور مملکت با دانشمندان مشورت نماید.
تفصیل این دو نکته چنین است: یکی از اسبابهای مهمّی که امت را با همدیگر متّحد میکند سنتهای نیکو و طریقههای عقلائی پسندیده ایست که بزرگان از خود به جای گذاردهاند.
وظیفه حکم اینست که سنتهای حسنه گذشته را تثبیت کند، یعنی بایستی آن اموری که جامعه را ائتلاف داده است نگهداری کند و بر طبق آنها عمل نماید، و نیز نبایستی سنتی از خودش به وجود آورد که با آن سنت پیشین ضدیت داشته ابشد و آن را بر هم زند، که اگر چنین پایهای را بنا نهد و سنت سیئهای را از خود احداث نماید، البته تا آن زمانی که به این روش او عمل شود، در گناه و وبال آن شریک خواهد بود.
نوبختی: آقای بابویهی من از شما خواهشمندم برای ما مثالی بیاورید تا معنای سنّت را بفهمیم:
بابویهی: آقای نوبختی بدانید، هر روش جدیدی که در میان جامعهای به کار گذاشته شود، آن را سنّت و طریقه مینامند و آن بر دو قسمت تقسیم میشود: سنّت حسنه (یعنی روش نیکو) و سنت سیّئه (یعنی روش بد) و مثال آنها از این قرار است:
اگر بزرگان اجتماعی مثلاً بنا بگذارند به اینکه هرگاه بر یکی از افراد جمعیّتشان شکست مالی رُخ دهد، جمیع ثروتمندان آن جامعه گرد یکدیگر جمع شوند و هر کدام به نسبت ثروتشان پولی را (به عنوان وام یا به طور بخشش) در میان بگذارند و سرمایه این شخص ورشکسته را تأمین کنند که این روش را سنت حسنه مینامند.
و برعکس هرگاه صاحب نفوذی یک طریقه زیانآور و خلاف شرعی را در میان محیطی مقرّر کند آن را سنّت سیّئه و بدعت نیز مینامند، مثلاً این شخص حکم کند به اینکه اموات فقراء و مستمندان در قبرستان ثروتمندان دفن نکنند و یا طبقات نازله مردم را در شئونات مشروعه کشور را ندهند و مانند اینها هر روش تازهای که بر علیه امت تمام شود.
ضمناً بدانید که هر کس سنّت حسنهای را احداث کند اجر نیکویی دارد، و تا آن زمانی که به آن سنت عمل میشود، در ثواب عاملیت شریک میباشد، و اگر کسی سنّت سیئهای را از خود به جای گذارد معصیت بزرگی را مرتکب شده و هر قدر به این سنّت عمل شود، در گناه و کیفر آن یا عاملین شریک خواهد بود، چنانکه سیوطی در تفسیر درّ المنثور ج 5 ص 260 ذیل آیه شریفه:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْی الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» [361]
و اخرج ابن ابی حاتم عن جریر بن عبدالله البجلی قال: قال رسول الله صلی الله علیه و سلّم من سنّ سنة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها من بعده من غیر ان ینقص من اجورهم شیء، و من سنّ سنة سیئة کان علیه وزرها و وزر من عمل بها من بعده لاینقص من اوزارهم شی. ثم تلا هذه الآیة و نکتب ما قدموا و آثارهم.
ترجمه حدیث به طور اختصار: عبدالله بجلی میگوید: پیغمبر(ص) فرمود هر کسی که سنّت و رَوِش نیکویی از خود به جای بگذارد برای اوست پاداش و جزایش و همچنین برای اوست پاداش هر کسی که بعد از او به این سنّت عمل کند بدون آنکه از پاداش عاملیت چیزی کم شود، و هر کسی سنّت و طریقه بدی را احداث نماید، برای اوست کیفر این عملش و نیز برای اوست کیفر عاملین به این سنت بدون آنکه چیزی از کیفرشان کم شود، (سپس آن حضرت(ص)) آیه شریفه فوق را تلاوت نمودند.
نکته دوّم: موقعیّت حکومت بسیار سنگین و پر خطر میباشد، زیرا تنظیم امور کشور (از قبیل ایجاد کردن اسباب پیشرفت آن، و برطرف نمودن موانع گردش آن، و برپا کردن امنیّت در سراسر جامعه، و قطع نمودن ایادی جنایتکاران، و سپردن زمام امور شهرستانها به کارشناسان لایق و مانند اینها)، کاری نیست که از یک فرد ساخته باشد.
ناگزیر بایستی حاکم وقت مشاور دینیی از افراد دانشمند و حکیم برای خود انتخاب کند، و در تمام امور اصلاحی مملکت با آنان مشورت نماید و در عقول آنها شرکت کند، و نظریّة ایشان را به دست آورده و به کار اندازد، و اگر حاکم استبداد به رأی خود نماید و با عقلاء نامبرده مشورت ننماید، امّت و بلاد آنان را به قهقری میبرد و به فقر و بیچارگی گرفتارشان خواهد نمود.
و به همین جهت است که امام علیه السلام در ضمن این گفتارش به مالک امر میفرماید که درباره اصلاح امور مردم و شهرهای آنان بسیار با علماء و حکماء مذاکره و گفتگو نما.
و چنانکه در جای دیگر از نهج البلاغه فرموده است: و من استبدّ برأیه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها . [362] (یعنی هر که خود رأیی نماید و مشورت نکند، تباه میشود و هلاک میگردد و هر که با مردان شور نماید با عقلهای آنان شرکت میکند.