نوبختی: آقای بابویهی آیا متفکرین و دانشمندان بشر میتوانند از راه تفکر و تحقیق و همآهنگی و بررسی کامل یک سلسله قوانین ثابت جامعی را بدست آورند، تا برای همیشه از آنها پیروی کنند و سعادت ابدی حیاتی خود را از این راه تأمین نمایند و در نتیجه نیازی به ادیان گوناگون نداشته باشند یا آنکه چنین چیزی ممکن نیست؟
بابویهی: آقای نوبختی پرسش دقیق و عمیقی نمودید که حلّ آن نیازمند به تفصیل کامل و دقت وسیعی را لازم دارد، لیکن میتوانم بهطور اختصار با برهانی کوتاه به سؤال جنابعالی جواب دهم و آن را برای شما روشن کنم به شرط آنکه به گفتارم توجه نمایید؟
انسان با خطا و اشتباه ترکیب شده است، در تمام اعمال و کردار و رفتارش در سر دوراهی واقع میباشد، در پارهای از کارهایش راه صحیح را میپیماید، و در برخی از اعمالش بهسوی هلاکت میرود، هیچ انسانی نمیتواند برای همیشه در تمام کارها خود را از لغزش و بیراهه رفتن نگهداری نماید و نمیتواند به دست خود خویشتن را از اینگونه انحرافها و کجرویها نجات ابدی بخشد.
زیرا پیدا و آشکار است که اگر چنین بود هیچگونه فساد و اختلافی برای جامعه بشریت رخ نمیداد، با آنکه همواره خطرات و نابسامانیها جهان را تهدید میکند، اختلافات، تشنّجات، آتشهای جنگ در گوشهها و کنار جهان شعلهور و در اهتزاز میباشند، اینها همه زاییده خطاها و کجروییهای انسانها میباشد.
به همین جهت هر دم متفکریّن و اندیشمندان و سرانجام بینان جهان گرد یکدیگر اجتماع کرده و با همآهنگی برنامهها و قوانین جدیدی را مقرّر میکنند، تا شاید از این راه بتوانند از پیشآمدهای ناهنجار جهانسوز جلوگیری کنند.
نغزتر آنکه هر روش جدیدی را که برای حفظ از خطاها در نظر میگیرند، آن روش نیز به اشتباهات و خطاهای دیگری آلوده میباشد که پس از چندی از گریبان جامعه سر برون آورده و مفسدههای تازهای را در میان جامعه نشر میدهند.
سِرِّ این موضوع آن است که انسانِ خطاکار، محصول و بافتههای مغزی او مانند خودش مشوب به خطا میباشد. کسانی که سیر در زمین دارند، به تاریخها مراجعه مینمایند و جامعه بشریت را مطالعه میکنند صدق و راستی این گفتار را آشکارا مشاهده مینمایند.
آیا انسان چنینی چگونه میتواند خودش ضامن سعادت ابدی و نیک بختی حیاتی خویش شود، قوانین و احکامی را تاسیس کند که از هر ضرر و زیان برکنار و مصون باشد، و خیر دنیا و آخرت گروندگان به خود را متعهد شود؟ ـ از کوزه برون همان تراورد که دروست ـ
نوبختی: آقای بابویهی این دلیل شما یک سلسله چیزهائیست حسّی و شهودی که شک و ریبی برای شنونده باقی نمیگذارد، و هر منصفی که به این دلیل مراجعه کند، جدّاً اعتراف میکند به اینکه تأسیس قوانین کامل و حیاتبخش از عهده بر خارج است عقول و افکار آنان دسترسی به آن را ندارد.