بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی بحث امروز مرا خسته کرد پس آن را در همینجا خاتمه میدهم و دنباله آن را در روز آینده بیان میکنم، آقایان پذیرفتند و مجلس را ترک کردند.
روز دوشنبه 17 محرم برابر با 12 آبان بود که مجلس بحث مجدداً منعقد و آقایان وارد شدند و پس از اداء مراسم نخست اینجانب رو به ایشان کرده گفتم اصل بحث روز گذشته ما درباره شرح این صفت «الخطب» بود و من اول مبحث در ارتباط با این صفت امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کردم: نامههایی را که آن حضرت ارسال مینمودند به چند بخش تقسیم میشوند، قسمت اول از آنها را که دستورهای جنگی میباشد به عرضتان رساندم، و اینک در قسمت دوم از آنها که مربوط به وظائف عاملین و فرماندهان و سرلشگران است نسبت به زیردستان بحث میکنیم، پس به عرایض ذیل توجه کنید: و من کتاب له علیه السلام الی بعض عمّاله
اما بعد فانك ممن استظهر به على اقامة الدين و اقمع به نخوة الاثيم، و اسد به لهاة الثغر المخوف فاستعن بالله على ما اهمك، و اخلط الشدة بضغث من اللين و ارفق ما كان الرفق ارفق. و اعتزم بالشدة حين لا يغني عنك الا الشدة. و اخفض للرعية جناحك، ابسط لهم وجهک و الن لهم جانبك. و آس بينهم في اللحظة و النظرة، و الاشارة و التحية، حتى لا يطمع العظماء في حيفك، و لا ييأس الضعفاء من عدلك و السلام.
بابویهی: آقای نصرتآبادی شما نیاز به ترجمه ندارید ولی برای آقای نوبختی این کلام فوق را به طور اختصار ترجمه و شرح میکنم:
امیرالمؤمنین علیه السلام در این نامه شریفه ـ که به یکی از عمّال خود نوشته ـ کیفیت رفتار با رعیت را دستور میدهد:
1. سختی و درشتی با مردم را با مقداری نرمی بیامیز، یعنی نه آنکه با رعیّت فقط تندی و بداخلاقی نمایی، تا مردم از تو فرار کنند و کنارهگیری نمایند، و نه آن که فقط نرمی و ملایمت نمایی که در نتیجه رُعب و هیبت تو از بین برود و هیچ واهمهای از تو نکنند و حرف شنوایی ننمایند که این هر دو حالت زیان بیشماری به بار میآورد بلکه بایستی برخورد تو با مردم با نرمی و درشتی توأم باشد.
2. با مردم مدارا و مهربانی کن در آنجایی که مدارا شایستهتر باشد، زیرا در پارهای از نفوس مهربانی بهتر تأثیر میکند و نتیجه منظوره بهتر به دست میآید.
3. درشتی نما آنجایی که جز با درشتی کار پیش نمیرود، زیرا افراد سرکش را غیر از خشونت و سختگیری با چیز دیگری نمیتوان تسلیم نمود و از خلافکاریهایشان جلوگیری کرد.
4. بال و پر خود را برای رعیّت فرود آور و رویت را بگشا و پهلویت را نرم کن، یعنی چون زمامدار مورد مراجعه مردم است بایستی از هر جهت فروتنی کند و تواضع نماید، تا مردم بتوانند به او رجوع نمایند، و خواستههای خود را برای او بیان کنند و مرافعههای خویش را به پیش او برند، و نیز چون مردم خواهی ناخواه پیرو و تابع زمامدار خود میباشند، پس اگر او خوش اخلاق و گشادهرو باشد رعیت هم از او رنگ میگیرند و به اخلاق نیکوی او متخلق میگردند.
5. یکسان رفتار کن بین مردم (در این امور:) در نگریستن با گوشه چشم، و خیره نگاه کردن و اشاره نمودن، و درون گفتن. یعنی بایستی تمام طبقات مردم در نظر سرپرست چنان بیتفاوت باشند که اگر بخواهد به آنان نگاه کند باید این نگاهش یکنواخت باشد که اگر با گوشه چشم به فردی مینگرد با ان دیگری هم همین عمل را بنماید، و اگر به طور یکنواخت باشد که اگر با گوشه چشم به فردی مینگرد با آن دیگری هم همین عمل را بنماید، و اگر به طور خیره نگاه میکند همه را همین گونه بنگرد، و همچنین در اشاره کردن و درود و احترام نمودن همه را یکسان به حساب آورد.
6. تا بزرگان مردم طمع در ستم تو نکنند، و زیر دستان مردم از عدالت تو ناامید نشوند، یعنی اگر هر زمامداری مردم را یکسان و یکنواخت ننگرد بلکه بدون جهت میان ایشان تفاوت بگذارد، همین عمل سبب میشود که رؤسا و بزرگان مردم طریق ظلم بر او را پیش بگیرند، و از راههای مختلف او را در هم بشکنند، و از طرفی زیر دستان و طبقات نازله جامعه از عدالت این زمامدار مأیوس میشوند، زیرا همین تفاوت گذاری نشان بیعدالتی او میشود و در نتیجه در اختلافها و مرافعهها به او مراجعه نمیکنند نتیجتاً تشنّج و تفرقه میان جامعه شایع میگردد و فساد آنها را احاطه مینماید.
بابویهی: آقای نصرتآبادی هیچ حقوق دانی عقل و فکر او رسای آن را ندارد که این گونه ریزهکاری نماید و اعمال کوچک و پیش پا افتاده را به حساب اورد و رعایت آنها را لازم بداند و اثرات و انعکاسهای آنها در نظر بگیرد و به والیان خود آنها را دستور دهد.
البته عقل کل و عدالت مطلقه است که این امور حساس و دقیق را درک میکند و به عمال خود امر میکند که بایستی نگاه کردن و اشاره نمودن و درود و تحیّت فرستادن خود را مراقب باشید و آن ها را کنترل کنید و همه رعایا را با یک چشم ببینید و میان ایشان فرق نگذارید.