نخست تعدادی از رسائلی که کلیات برنامههای جنگی را تعلیم میدهند از نهج البلاغه برایتان بیان میکنم:
11. و من وصيّة له عليه السلام وصى بها جيشا بعثه الى العدوّ:
فاذا نزلتم بعدو او نزل بكم فليكن معسكركم في قبيل الاشراف، او سفاح الجبال، او اثناء الانهار كيما يكون لكم ردءاً و دونكم مرّداً. و لتكن مقاتلتكم من وجه واحد او اثنين و اجعلوا لكم رقباء في صياصي الجبال و مناكب الهضاب لئلا ياتيكم العدو من مكان مخافة ٍ او امنٍ. و اعلموا ان مقدمة القوم عيونهم، و عيون القدمة طلائعهم. و اياكم والتفرق، فاذا نزلتم فانزلوا جميعا، و اذا ارتحلتم فارتحلوا جميعا، و اذا غشيكم الليل فاجعلوا الرماح كفّة و لا تذوقوا النوم الا غرارا او مضمضة.
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی امیرالمؤمنین(ع) در این نامه شریفه به چند رمز جنگی اشاره فرموده:
1. لشگرگاه و پایگاه آن بایستی در یکی از این سه موضع باشد: در جاهای بلند مانند بالای تپّهها، یا دامنه کوهها، و یا در کنار رودخانهها.
2. هنگام جنگیدن باید از یک طرف و یا فقط از دو طرف با لشگر دشمن روبهرو باشند.
3. بایستی دیدبانانی در سنگرهای کوهها و در لابه لای تپّهها بگمارند.
4. جلوداران لشگر مقابل دیدبانان ایشان میباشند و در پیشرو این دیدبانان نیز جاسوسانی هستند که نبایستی از آنان غفلت نمود.
5. سربازان لشگر بایستی گرداگرد همدیگر باشند و پراکنده نشوند و هنگام فرود آمدن با هم فرود آیند و هنگام کوچ کردن با هم کوچ کنند.
6. شبانگاه وقت خوابیدن نیزهها را باید دایرهوار به دور خود بگذارند.
7. اندکی از شب را بخوابند و یا استراحتشان چُرت باشد.
آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی آنچه در جنگها به کار میآید و سبب غلبه بر طرف مقابل میگردد و نمیگذارد به این زودیها سربازان دشمن بر لشگریان غالب شوند، همان رموزات جنگیست.
پس اگر میدان جنگ در زمینهای تپّهزار باشد، بایستی جایگاه لشگر در ارتفاع تپه، و اگر در کوهسار باشد باید در دامنه کوه واقع شده، و در اراضی رودخانهها، باید کنار رود را پایگاه قرار داد.
زیرا در زمینهای مرتفع لشگر دشمن زیر دست قرار میگیرد، در نتیجه غلبه بر آنان آسانتر خواهد بود و همچنین در کنار رودخانهها البته اگر در محل مرتفع از آن جای بگیرند.
و نیز بایستی لشگرگاه طوری ترتیب داده شود که از یک طرف با دشمن روبرو شوند و یا حداکثر از دو راه بیشتر نباشد، به جهت آنکه اگر حمله از چند طرف صورت بگیرد، لشگر متفرّق میگردد و در نت یجه با شکست روبرو خواهند شد.
و نیز بایستی دیدبانانی برای لشگر در نظر گرفته و آنها را در پناهگاهایی که از دید دشمن پنهان باشند گماشته، تا از حالات آنان خبر بگیرند و به فرماندهان خود گزارش دهند، و این موضوع برای پیشرفت در جنگ اهمیت بسزایی دارد، و گرنه دشمن کمین میکند و ناگهانی شبیخون میزنند و از جاهایی که خود را ایمن میدانند و یا از مواضعی که در خطر هستند مورد حمله واقع میشوند.
همواره در پیشروِ هر لشگری دیدبانانی هستند که هر دم از دشمن خود آگاهی پیدا کرده و به جبهههای رزمندهشان اطلاع میدهند، پس باید جاسوسانی در پیشرو لشگر آماده کرده تا از دشمن آگاهی یابند و در هر قدمی که برمیدارند دانسته پیش روند.
آنچه دشمن را بر لشگر چیره میکند پراکندگی و تفرق سربازان میباشد، فرماندهان لشگر بایستی با تمام نیرو از این خطر جلوگیری نمایند و نگذارند رزمندگانشان از یکدیگر فاصله بگیرند حتی هنگام پیاده شدن و هنگام کوچ کردنشان بایستی مجتمعاً صورت بگیرد تا در مخاطره نیفتند، به اضافه آنکه تجمّع سربازان باعث قوت قلب یک دیگر و سبب ارعاب دشمن میگردد.
یکی دیگر از خطرهایی که لشگر را تهدید میکند و فرصت پهناوری به دشمن میدهد، همان خوابیدن سرباز است که اگر در این هنگام دشمن مجهز حمله کند، مجال آماده شدن به لشگر نخواهد داد، بلکه هماندم آنان را در هم می شکند، نتیجتاً میبایست استراحت شبانه سرباز به بیداری نزدیک باشد و نیز در این موقع بایستی سلاحشان را طوری به دور خود قرار دهند که بتوانند سریعاً به آن دست یابند و از یورش دشمن دفاع کنند.
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی بحث امروز را در همین جا خاتمه میدهیم و بقیه مطالب را به روز آینده موکول مینماییم آقایان هم پذیرفتند و مجلس تعطیل گردید.
روز یکشنبه 16 نمحرم برابر با 1 آبان بود که مجدداً مجلس بحث منعقد گشته و آقایان آمدند و پس از اداء مراسم نخست آقای نوبختی رو به اینجانب کرده گفتند آقای بابویهی این موضوعی که در پیش گرفتهاید موضوع جالبی است و من از حضورتان درخواست دارم که زود آن را خاتمه ندهید تا ما بیشتر به این امر تاریخی که رموزات جنگی است آشنایی پیدا کنیم.
بابویهی: آقای نوبختی اولاً بایستی وقت به من و شما اجازه بدهد تا بتوانیم موضوعی را دنبال کنیم و ثانیاً چون من چندان کتابی همراه خود نیاوردهام، برای بیشتر این مباحث باید به کتابخانه حضرتی مراجعه کنم نتیجتاً تا آنجایی که میسّر شود من در خدمت حاضرم.
اینک به کلام دیگر امیرالمؤمنین(ع) که در رابطه رموزات جنگی است توجه نمایید:
و من وصية له عليه السلام لمعقل بن قيس الرياحي حين انفذه الى الشام في ثلاثة الاف مقدمة له:
اتّق الله الذي لابد لك من لقائه و لا منتهى لك دونه. و لا تقاتلن الا من قاتلك. و سر البردين. و غور بالناس. ورفه بالسير. و لا تسر اول الليل فان الله جعله سكنا و قدره مقاما لا ظعنا. فارح فيه بدنك و روح ظهرك. فاذا وقفت حين ينبطح السحر او حين ينفجر الفجر فسر على بركة الله. فاذا لقيت العدو فقف من اصحابك وسطا، و لا تدن من القوم دنو من يريد ان ينشب الحرب، و لا تباعد عنهم تباعد من يهاب الباس حتى ياتيك امري، و لا يحملنكم شنانهم على قتالهم قبل دعائهم و الاعذار اليهم. [335]
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی امیرالمؤمنین علیه السلام در این کلام شریف خود فنون سپاهداری، ترحّم بر سرباز و جلوگیری از روشن شدن آتش جنگ را تعلیم میدهد به بیانی که ذیلاً به عرضتان میرسانم:
1. هنگامی که لشگر با دشمن روبرو میشوند فقط باید با آن گروهی که آهنگ رزم د ارند بجنگند، نه با افراد بیطرف هر چند از دشمنان باشند.
2. وقتی لشگر به سوی دشمن بسیج میشود بایستی در ساعتهایی حرکت کند که هوا خنک باشد مانند صبحگاه و نزدیکهای غروب «پسین».
3. در اول شب حرکت نکنند بلکه از این ساعت تا پیش از سحر مخصوص به استراحت میباشد، چنانکه در قرآن کریم است: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّیلَ لِتَسْكُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً» یونس: 67.
4. پس از بیدار شدن بایستی سحرگاه و یا نزد طلوع فجر به راه بیفتند.
5. هنگام روبرو شدن با دشمن، باید سردار لشگر در میان سربازان خود جای بگیرد.
6. وقتی به دشمن نزدیک میشوند، نباید سرلشگر حالت جنگ به پا کردن را به خود بگیرد.
7. پس از رؤیت دشمن نباید فرمانده لشگر طوری از آنان دوری بگیرد که گویا از جنگ میترسد.
8. پیش از شروع به کارزار باید دشمن را دعوت به حق نمود و حجّت را بر آنان تمام کرد.
9. نبایستی بدگویی و شماتت دشمن لشگر را وادار به پیش قدم در جنگ کند.
و نیز به کلام دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام که در رابطه با جنگ است توجه نمایید:
و من وصية له عليه السلام لعسكره قبل لقاء العدو بصفّين:
لا تقاتلوهم حتى يبدؤوكم فانكم بحمد الله على حجة، و ترككم اياهم حتى يبدؤوكم حجة اخرى لكم عليهم. فاذا كانت الهزيمة باذن الله فلا تقتلوا مدبرا، و لا تصیبوا معورا و لا تجهزوا على جريح. و لا تهيجوا النساء باذى و ان شتمن اعراضكم و سببن امرآءكم، فانّهن ضعيفات القوى و الانفس و العقول ان كنّا لنؤمر بالكفّ عنهن و انهنّ لمشركات، و ان كان الرجل ليتناول المرأة في الجاهلية بالفهر او الهراوة فيعير بها و عقبه من بعده. [336]
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی، امیرالمؤمنین علیه السلام در این کلام شریف خود قسمت دیگری از وظائف جنگی را مقرّر میفرماید به این بیان:
1. این قسمت از توصیه آن حضرت درباره جنگ «صفّین» است که لشگر او با لشگر شام روبرو میشوند که ضمناً اشارهای فرموده است به غلبه بر آنان و فرار آنها.
2. به لشگریان خود میفرماید: شما حجت در دست دارید، یعنی پیرو امام حق هستید ولی لشگر معاویه طاغی و یاغی شده و خروج بر امام خود کردهاند و مهدور الدم میباشند و با این وصف شما پیش قدم در جنگ نشوید تا آن که ایشان شروع به جنگ کنند که این خود حجّت دومی است بر علیه آنان.
3. هنگامی که لشگر «شام» مغلوب شده و رو به فرار گزاردند، البته فرار کننده را دنبال نکنید و ایشان را نکشید.
4. افراد درمانده را زخمی نکنید.
5. اشخاص مجروح و زخمی را از پا درنیاورید.
6. زنها را آزار ندهید تا به هَیَجان درآیند هر چند بزرگان و اشراف شما را دشنام دهند، زیرا ایشان از جهت نیرو و عقل و نفس ضعیف هستند، و وقتی آنها مشرک هم بودند ما مأمور بودیم که متعرض آنان نشویم، و در زمان جاهلیت هم اگر مردی زنی را با سنگ و یا با چماق میزد، او را سرزنش مینمودند و بعد از او هم فرزندانش را شماتت میکردند.