بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین(ع) بالاتر از آنست که کسی بتواند آن را توصیف کند، نمونهای از آثار این صفت شامخ آن حضرت کتاب نهج البلاغه است که اگر جمیع فصحاء و بلغاء و خطباء و اُدباء دست به دست یکدیگر بدهند و به کمک یکدیگر درآیند، هرگز نمیتوانند مانند یک خطبه از خُطَب این کتاب انشاء نمایند، به جهت آنکه این کلمات گُهربار و دُرَر افشان از لسان آن کسی خارج شده است که باب مدینه علم رسول الله میباشد.
گروهی از بلغاء گفتهاند کلام امیرالمؤمنین(ع) پایینتر از کلام خالق و فوق کلام مخلوق است، و راستی این گفتار صد در صد صحیح میباشد، و اگر چنین نمیبود، قطعاً مخالفین و دشمنان آن حضرت نظیر کلماتش انشاء نموده و به جهان علم عرضه داشته و با این معاوضه به مثل حجت شیعه را مغلوب میکردند.
در بعضی از جوامع اهل تسنّن خطبه شقشقیّه [333] امیرالمؤمنین(ع) را تدریس میکنند و طریق فصاحت و بلاغت را از آن تعلیم میگیرند واز نکات ادبی آن استفاده مینمایند، و کسانی که در جملات این خطبه دقت نمودهاند میدانند که این خطبه از بزرگترین حجّتها و دلیلهای خلافت آن حضرت است و غاصب بودن خلفاء اهل تسنّن را اثبات میکند.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی بعضی از علماء اهل تسنن گفتهاند این خطبه شقشقیّه از امیرالمؤمنین نیست بلکه سیّد رضی (که نهج البلاغه را جمعآوری کرده) این خطبه را انشاء نموده است.
بابویهی: آقای نصرتآبادی این موضوع جز ادّعای محض چیز دیگری نیست و گفتاریست باطل مانند سایر اکاذیب و خرافاتی که عدّهآی از اهل تسنّن بر زبان و قلم خود جاری میکنند، به نکات ذیل کاملاً توجه نمایید تا این مطلب برایتان واضح گردد:
اوّلاً کسانی که تا اندازهای به اسلوب فصاحت و بلاغت کلام آشنایی دارند میدانند که سید رضی (ره) قدرت آن را نداشته که بتواند چنین کلماتی را انشاء نماید و خطبهای که خود سیّد رضی در افتتاح نهج البلاغه از خود ابداع کرده است، چنانچه مقایسه و نسبت سنجی با یکی از خطبههای امیرالمؤمنین(ع) شود، مانند گفتار بچهایست که تازه زبان گشاده در مقابل گفتار بزرگسالان و این نکته بر اهل خُبره محسوس و مشاهد است.
ثانیاً جمعی از علماء شیعه و سنی که پیش از ولادت سید رضی میزیستند، این خطبه شقشقیه را نقل کردهاند، از جمله شیخ مفید (رحمه الله) که ولادتش بیست و یک سال قبل از سید رضی بوده، آن را در کتاب «ارشاد مفید» آورده است.
و ثالثاً سید رضی که از سلاله طیّبه اهل بیت و از شیعیان خُلّص امیرالمؤمنین(ع) میباشد این عالم ربّانی رضوان الله علیه شأنش اجلّ از آنست که گناه کبیرهای مرتکب شود، کلماتی را انشاء کند و به مولای خود نسبت دهد.
آقای نصرتآبادی بدانید قطعاً آن کسی که یک چنین نسبتی را به این بزرگوار داده است خواسته که این خطبه را از حجیّت بیندازد و (چون مدرک بزرگیست بر خلافت امیرالمؤمنین(ع) و غاصب بودن خلفاء) از حیّز انتفاع خارجش کند تا کسی نتواند به آن احتجاج نماید و اهل تسنن را به سبب این خطبه محکوم کند.
لیکن از آن جایی که: الحق ینطق منصفاً و عنیدا (حق به سخن درمیآورد دوست و دشمن را) عدّهای از علماء اهل تسنن از جمله ابن ابی الحدید اقرار و اعتراف کردهاند که این خطبه از امیرالمؤمنین است، چنانکه در جلد اوّل از شرح نهج البلاغه ذیل خطبه شقشقیّه ص 69 مینویسد:
و اما قول ابن عباس : ما اسفت على كلام الى آخره ، فحدثني شيخي ابو الخير مصدق بن شبيب الواسطي في سنة ثلاث و ستمائة ، قال: قرأت على الشيخ ابى محمد عبد الله بن احمد المعروف بابن الخشاب هذه الخطبة ............... فقلت له : اتقول انّها منحولة فقال: لا والله و انى لاعلم انها كلامه ، كما اعلم انك مصدق قال فقلت له: ان كثيرا من الناس يقولون انها من كلام الرضى، رحمه الله تعالى. فقال: انى للرضى و لغير الرضى هذا النفس و هذا الاسلوب قد وقفنا على رسائل الرضى و عرفنا طريقته وفنه في الكلام المنثور و ما يقع مع هذا الكلام في خل و لا خمر ثم قال: و الله لقد وقفت على هذه الخطبة في كتب صنفت قبل ان يخلق الرضى بمائتي سنة،
و لقد وجدتها مسطورة بخطوط اعرفها و اعرف خطوط من هو من العلماء و اهل الادب قبل ان يخلق النقيب ابو احمد والد الرضى
قلت: و قد وجدت انا كثيرا من هذه الخطبة في تصانيف شيخنا ابى القاسم البلخى امام البغداديين من المعتزلة و كان في دولة المقتدر قبل ان يخلق الرضى بمدة طويلة، و وجدت ايضا كثيرا منها في كتاب ابى جعفر بن قبة احد متكلمي الامامية و هو الكتاب المشهور المعروف بكتاب «الانصاف» و كان ابو جعفر هذا من تلامذة الشيخ ابى القاسم البلخى رحمه الله تعالى و مات في ذلك العصر قبل ان يكون الرضى رحمة الله تعالى موجوداً.
ترجمه گفتار بالا به طور اختصار:
ابن ابی الحدید میگوید: استادم «ابوالخیر مصدق» گفت من این خطبه «شقشقیه» را نزد استاد خود «ابن خشاب» خواندم (و پس از گفتگوهایی) از او پرسیدم: آیا میخواهی بگویی که این خطبه در واقع از کس دیگرست ولی به علی بن ابیطالب نسبت دادهاند؟
استاد در جواب من گفت نه به خدا قسم، من میدانم که این خطبه کلام علی(ع) است همان طوری که میدانم تو نامت «مصدق» میباشد.
باز به استاد گفتم: بسیاری از مردم میگویند: این خطبه از کلام سید رضی است، مجدداً استاد در جواب من گفت: سید رضی و غیر سید رضی کجا؟ و این نفس و این اسلوب کجا؟ (یعنی احدی توان آن را ندارد که این کلمات را انشاء کند).
باز استاد گفت ما کتابهای سید رضی را دیدهایم و راه و رَوِش او را در گفتار و بیان میشناسیم، در هیچ کجا یک چنین کلماتی «مانند خطبه شقشقیه» یافت نخواهد شد.
(باز اضافه کرد) و گفت: سوگند به خدا که من برخورد کردم به این خطبه در کتابهایی که دویست سال پیش از سید رضی تألیف شده است و این خطبه را با خط علمایی دیدهام که پیش از آن که پدر سید رضی «النقیب ابواحمد» آفریده شود، بوده است.
(سپس خود ابن ابی الحدید میگوید): من بیشتر این خطبه را در ضمن تألیفات استادم «شیخ ابوالقاسم بلخی معتزلی بغدادی که در زمان حکومت «المقتدر» [334] بوده است دیدهام پیش از آنکه سید رضی خلق شود.
(باز ابن ابی الحدید میگوید): من بیشتر این خطبه را در کتاب «الانصاف» یافتم و این کتاب تألیف «ابوجعفر بن قبة» میباشد که یکی از متکلّمین شیعه است و شاگرد شیخ بلخی بغدادی بوده، و پیش از اینکه سید رضی به دنیا آید این مرد مرده است. ترجمه تمام شد.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی من از این مدرکهای تاریخی که جنابعالی از این ابی الحدید نقل کردید هیچ گونه اطلاعی نداشتم و گرنه این گفتار مُتّهمین را مطرح نمیکردم، راستی اگر آن کسانی که خطبه شقشقیّه را نسبت به سید رضی دادهاند، از این موضوعات تاریخی اطلاعی نداشتهاند پس کار بسیار غلطی انجام دادهاند، زیرا کسی که مسألهای را تحقیق نکرده است، حق دخالت در آن ندارد، و اگر چنانچه با داشتن اطلاع از تاریخ این گفتار را بر زبان جاری کردهاند، بایستی نام آنان را شناسایی کرده و به جهان علم معرّفی نموده، تا آنکه دانشمندان حوزههای علمیّه این گونه خائنین را بشناسند، و از حیّز اعتبار اخراجشان کنند.
بابویهی: آقای نصرتآبادی این گفتار جنابعالی معقول و صحیح است لیکن این انتظار شما از جامعه اهل تسنّن انتظاریست بیجا، زیرا اگر این جماعت بخواهند به این گونه امور اهمیّت بدهند در واقع با حیثیّت و آبروی خود بازی کردهاند.