284. «فرائد السمطین» ج 1 ص 82 مینویسد:
اخبرنی الشیخ عماد الدین عبد الحافظ بدر ان بن شبل المقدسی بمدینة نابلس ...................... عن الامام ابی الحسن علی بن احمد الواحدی رحمه الله قال: قرأت علی شیخنا الاستاد ابی اسحاق الثعلبی فی تفسیره: ان سفیان بن عینیة سئل من قول الله عز و جل « سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَاب وَاقِع» فیمن نزلت؟ فقال: للسائل سألتنی عن مسئلة ما سئلنی احد عنها قبلک، حدثنی جعفر بن محمد عن آبائه صلوات الله علیهم اجمعین قال لما کان رسول الله صلی الله علیه و آله بغدیر خمّ نادی الناس فاجتمعوا فاخذ بید علی صلوات الله علیه فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه فشاع ذلک و طار فی البلاد فبلغ ذلک الحرث بن النعمان الفهری فاتی رسول الله صلی الله علیه و آله علی ناقة له حتی اتی الا بطح فنزل عن ناقته فاناخها فقال: یا محمد امرتنا عن الله ان نشهد ان لا اله الاّ الله و انک رسول الله فقبلناه و امرتنا ان نصلی خمسا فقبلناه منک فامرتنا بالزکاة فقبلناه و امرتنا ان نصوم شهرا فقبلناه و امرتنا بالحج فقبلناه ثم لم تر بهذا حتی رفعت بضبعی ابن عمک ففضلّته علینا و قلت: من کنت مولاه فعلی مولاه فهذا شئی منک ام من الله عز و جل فقال و الله الذی لا اله الاّ هو انّ هذا من الله، فولی الحرث بن النعمان یرید راحلته و هو یقول: اللهم ان کان ما یقول محمد حقا فامطر علینا حجارة من السماء او ائتنا بعذاب الیم، فما و صل الیها حتی رماه الله عز و جل بحجر فسقط علی هامته و خرج [الحجر] من دبره فقتله فانزل الله تعالی: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَاب وَاقِع لِلْكَافِرِینَ لَیسَ لَهُ دَافِعٌ. فانشأ ابو محمد العونی الغسّانی فی قوله:
یقول رسول الله هذا لامّتی | هو الیوم مولی ربّ ما قلت فاسمع |
فقال حجود ذو شقاق منافق | ینادی رسول الله من قلب موجع |
أعن ربنا هذا ام انت اخترعته؟ | فقال معاذ الله لست بمبدع |
فقال عدو الله: للهمّ ان یکن | کما قال حقا بّی عذابا فأوقع |
فعوجل من افق السماء بکفره | بجندلة فانکبَّ ثا و بمصرع |
و قال آخر: | |
و ما جری لحارث النعمان | فی امره من اوضح البرهان |
علی اختیاره لامر الامّة | فمن هناک سائه و غمّه |
حتی اتی النّبی بالمدینة | محنطئا من شدة الضغینة |
و قال ما قال من المقال | فبآء بالعذاب و النکال |
ترجمه حدیث فوق به طور خلاصه:
ثعلبی در تفسیر خود نقل کرده که شخصی از سفیان بن عیینه پرسید که این آیه: « سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَاب وَاقِع» درباره کی نازل شده؟
سفیان در جواب او گفت: مسئلهای را از من پرسیدی که هیچ کس پیش از تو از من این پرسش را نکرده بود (سپس به او گفت): جعفر بن محمد از پدرانش(ع) برای من نقل کرد که وقتی پیغمبر(ص) وارد غدیر خُمّ شد منادی او ندا در داد و مردم را جمع کرد و سپس آن حضرت دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود هر کس من مولای او هستم علی مولای او است.
پس این موضوع شایع شد و در شهرها منتشر گردید، و چون این خبر به «حارث بن نعمان فهری» رسید سوار بر شتر خود شده و به مدینه آمد و از شتر پیاده و آن را مهار نموده و به حضور پیغمبر رسید و گفت: یا محمد تو به ما امر کردی که شها دت به وحدانیّت خدا و رسالت تو بدهیم، ما هم قبول کردیم و به ما امر کردی که در پنج وقت نماز بخوانیم ما هم قبول کردیم و به ما امر کردی که زکات بدهیم ما هم قبول کردیم و به ما امر کردی که یک ماه روزه بگیریم ما هم قبول کردیم و به ما امر کردی که حجّ به جا آوریم ما هم قبول کریدم.
ولی تو به اینها اکتفا نکردی تا آنکه بازوی پسر عمویت «علی» را گرفته و «او را» بالا بردی و بر ما تفضیل و برتری دادی و گفتی: هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست.
آیا این موضوع از جانب خداوند است یا آنکه از پیش خود میگویی؟ پیغمبر(ص) فرمود سوگند به آن خدایی که جز او خدایی نیست این «موضوع» از ناحیه خدا میباشد.
پس حرث بن نعمان برخواست و به طرف مرکبش میرفت و میگفت بار خدایا اگر این موضوعی که محمد(ص) میگوید حق است پس بباران بر ما سنگهایی از اسمان و یا عذاب الیمی بر ما بفرست، پس «حرث» هنوز به شتر خود نرسیده که سنگی از جانب خداوند بر سر او فرود آمد و از ماتحتش خارج شد و هماندم او را بکشت و سپس این آیه شریفه نازل گردید: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَاب وَاقِع لِلْكَافِرِینَ لَیسَ لَهُ دَافِعٌ».
بابویهی: آقای نصرتآبادی ابن صباغ مالکی در «فصول المهمّه» حدیث فوق را از همان طریق نقل کرده است، و عده کثیری از محدّثین و مفسرین اهل تسنّن این حدیث را با اندکی تفاوت در عبارت و یا در طریق ثبت کردهاند و در پارهای از آنها به جای حارث بن نعمان فهری: جابر بن نضر گفتهاند و نام آنها را ذیلا میخوانید. [321]