آقای نصرتآبادی قانونی که درباره ستایش و فضیلت سرایی گفته شد، میزانی است که با آن میتوان درباره نکوهش و مذمّت «هَجْو» اشخاص نیز به کار بُرد، مشروط به آنکه همان دو موضوع یاد شده را ملاحظه کنند، ولی به جای فضائل، رذائل اشخاص را در نظر آورند و در برابر هر صفت ناپسندیدهای توبیخ و سرزنش نمایند.
بابویهی: آقای نوبختی بسیاری از ثناء کنندگان و ستایش گران جهان، متملّق و چاپلوس میباشند زیرا فضیلتهایی را که نسبت به اشخاص میدهند واقعیت ندارد و ممدوحشان از آن فضائل تهی هستند، و بسا میشود که این گروه افرادی را به صفتهایی میستایند که برعکس سزاوار مذمّت و نکوهش میباشند، به جهت آنکه به ضد این صفتها متصف هستند.
البته این صنف از گویندگان در نزد عقلاء بشر، جنایتکار و خائن محسوب میشوند، و غافلند از اینکه در آینده نزدیکی مفتضح و رسوا خواهند شد، زیرا اعمال این ستایش شدگان نشان دهنده صفاتشان میباشد و آنها را آشکار میکند.
و در نتیجه دروغ و خلافگویی این گویندگان را فاش مینماید، چنانکه بزرگان دین گفتهاند: ایّاک ان تثنی علی احد؛ بما لیس فیه فان فعله یصدق عن وصفه و یکذّبک .
آقای نوبختی شما به من ایراد کردید که چرا احادیث فضایل خلفاء را نمیپذیرم با آنکه این احادیث را همان کتابهایی نقل کردهاند که فضائل اهل بیت پیغمبر را نقل نمودهاند؟
ولی اگر در این مقدمهای که برای شما شرح دادم، دقت نمایید جواب ایرادتان را خواهید یافت.
نوبختی: آقای بابویهی چون اطلاعات علمی من رسا نیست، مطالب دقیق را نمیتوانم به آسانی درک کنم، خواهشمندم توضیح بیشتری بدهید:
بابویهی: آقای نوبختی خلاصه و فشرده مقدمه فوق اینست که ملاک در فضائل، موجود بودن زمینه است در طرف مقابل، یعنی اگر فرضاً کسی را عالم نامیدند، در صورتی این گفتار صحیح است که در واقع آن شخص علمیت داشته باشد، اگر کسی را زاهد گفتند بایستی واقعاً دارای زهد باشد، اگر کسی را عارف گفتند بایستی حقیقتاً صفت معرفت را واجد باشد، و اگر کسی را فیلسوف نامیدند بایستی علم فلسفه را دارا باشد، و همچنین است دیگر فضایل.
ولی اگر کسی زمینه صفتی در او نیست و مایه فضیلت را ندارد، مدح و ستایش او خلاف و جنایتی است که از زبان گوینده صادر شده، هر چند این گزافگوییها را به عنوان فضائل در کتابها ثبت کرده و به صورت احادیث نوشته، و هر چند آنها را به پیغمبر (العیاذ بالله) نسبت داده باشند.
«عطر آنست که ببوید نه آنکه عطّار بگوید»
آقای نوبختی با در نظر گرفتن مقدمه یاد شده به این عرایضم توجه نمایید:
احادیثی که درباره فضائل خلفاء شما نقل شده است حدیثهایی است که زمینه ندارد، یعنی مایه فضیلت در خلفاء شما نیست تا آنکه آن احادیث صحیح و مطابق با واقع باشد، و به صِرف اینکه حدیثی را به عنوان فضائل درباره ایشان نقل نمودند آن حدیث واقعیت پیدا نمیکند. ثبّت العرش ثم انقش .
نوبختی: آقای بابویهی یعنی شما میخواهید بگویید که علمائ ما حدیثهای دروغی جعل کرده و به پیغمبر نسبت دادهاند آیا یک چنین چیزی شدنی است.
بابویهی: آقای نوبختی چون شما به علم عربیّت آشنا نیستید، نتیجتاً از کتابهای عربی و علمی اطلاع ندارید و از طرفی علماء شما اهل تسنّن مداهنه کردهاند و بسیاری از خلافها را پنهان نموده و برای عوامهای خود نگفتهاند، از این روی جنابعالی تعجب میکنید و البته حق دارید، زیرا هنوز یک چنین چیزهایی را برایتان نگفتهاند و نخواهند گفت.
آقای نوبختی برای آنکه این تعجب شما برطرف شود و به عرایض من اطمینان پیدا کنید، قسمتی از این گونه احادیث جعلی را با توضیح کامل برایتان بیان میکنم:
آقای نوبختی پیش از احادیث فضائل حدیث دیگری به عرضتان میرسانم تا بدانید که جای هیچ تعجبی نیست بلکه بایستی انتظار خلافهایی بیش از اینها را داشت:
237. صحیح مسلم جلد 1 باب «وجوب الروایة عن الثقات و ترک الکذّابین» صفحه 9
عن رسول الله(ص) من حدّث عنّی بحدیث یُری انه کذب فهو احد الکذابین. یعنی پیغمبر(ص) فرمود کسی حدیثی از من نقل کند که معلوم باشد آن حدیث دروغست، خود او یکی از دروغگویانست.
238. و نیز در همین صفحه از کتاب نامبرده مینویسد:
«باب تغلیظ الکذب علی رسول الله صلی الله تعالی علیه و سلم»
و حدثنا ابوبکر بن ابی شیبة حدثنا غندرٌ عن شعبة و حدثنا محمد بن المثنی و ابن بشار قالا حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن منصور عن ربعی بن حراش، انه سمع علیا رضی الله عنه یخطب قال قال رسول الله صلی الله علیه و سلّم لاتکذبوا علیّ فانه من یکذب علیّ یلج النّار.
خلاصه ترجمه: رِبعی میگوید: علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) در ضمن خطبهای گفت که پیغمبر(ص) فرموده دروغ به من نبندید، زیرا کسی که دروغی را به من نسبت بدهد، داخل دوزخ میشود.
آقای نوبختی قرآن کریم با تمام صراحت به دنیا اعلام میکند که هر کس میتواند یک سوره مانند سورههای من بیاورد، و اگر جمیع بشر پشت به پشت یکدیگر بدهند و همه ایشان به کمک همدیگر درآیند، نمیتوانند مانند یک سوره قرآن را بیاورند. [283]
ولی هیچ کس تاکنون ندیده و نشنیده است که پیغمبر(ص) فرموده باشد: کلام من مانند کلام قرآنست و هیچ کس نمیتواند نظیر آن را بیاورد.
و با این وصف هیچ بعید نیست بلکه امکان دارد مطالبی را جعل کنند و به آن حضرت نسبت دهند، بلکه بالاتر بگویم قطعاً دروغهای بیشماری ترتیب داده شده و به صورت حدیث منتسب به پیغمبر نمودهاند، چنانکه جلال الدین سیوطی در کتاب «اللآلی المصنوعة فی الاحادیث الموضوعة» جلد دوم «طبع دار المعرفة بیروت» صفحه 468-473 مینویسد: