227. سیوطی در تفسیر «الدرّ المنثور» جلد 6 صفحه 40 مینویسد:
و اخرج عبدالرزاق و عبد بن حمید و ابن المنذر من طریق قتادة عن ابی حرب بن ابی الاسودالدؤلی قال رفع الی عمر رضی الله عنه امرأة ولدت لستّة اشهر فسأل عنها اصحاب النبی صلی الله علیه و سلم فقال علی رضی الله عنه لارجم علیها الا تری انه یقول «و حمله و فصاله ثلثون شهراً» و قال «و فصاله فی عامین» و کان الحمل هیهنا ستة اشهر فترکه عمر رضی الله عنه قال ثم بلغنا انها ولدت آخر لستة اشهر.
خلاصه ترجمه حدیث: ابی حرب میگوید: زنی که شش ماهه زاییده بود نزد عمر آوردند و خواست سنگسارش کند، مسأله آن را از اصحاب پیغمبر(ص) سؤال کرد علی بن ابیطالب به او فرمود این زن محکوم به سنگسار نیست، مگر نمیبینی خداوند میفرماید: مدّت حمل طفل تا زمانی که از شیر گرفته میشود سیماه است، و نیز میفرماید شیر خوردن بچه تا دو سال میباشد و چون دو سال «24 ماه» از سی ماه منها شود، شش ماه باقی میماند، پس اقلّ حمل شش ماه است نتیجتاً عمر آن زن را رها کرد (راوی میگوید:) بعد از این خبر به ما رسید که زنی دیگر شش ماهه زاییده.
بابویهی: آقای نصرتآبادی همین حدیث را مؤلف نامبرده در جلد اول تفسیرش صفحه 288 نیز نقل کرده، با اندک اختلافی در عبارت و هم چنین حافظ نیشابوری در جلد 3 تفسیرش سوره احقاف و حافظ گنجی در «کفایه الگنجی» صفحه 105 همین حدیث فوق را نقل نمودهاند با اضافه این جمله: لولا علی لهلک عمر یعنی اگر علی بن ابیطالب نمیبود عمر هلاک میشد.
آقای نصرتآبادی هنگامی که من خطبه اوّل [274] را برایتان میخواندم شما اعتراض کردید و گفتید: (از طرفی میگویید خلافت حق شرعی علی بن ابیطالب بوده و خلفاء آن را غصب کردهاند و از طرفی میگویید او خلفا را کمک میکرده است و اگر خلفاء غاصب بودهاند، چرا به آنان کمک مینموده؟)
ولی اگر جنابعالی در همین حدیث فوق دقت کنید، جواب اعتراض خودتان را خواهید یافت، زیرا اگر علی بن ابیطالب(ع) در همین مورد قدم به میان نمیگذاشت و حکم خدا را درباره این زن بیان نمینمود، عمر خلاف بزرگی را مرتکب میشد و یک زن بی گناهی را متهم به زنا میکرد سپس او را سنگسار مینمود، و آبروی طایفه او را به باد میداد، لیکن چون به خطای خود آگاه شد، به نادانی خویش اعتراف کرده و گفت: لولا علیّ لهلک عمر .
آقای نصرتآبادی در زمان خلفاء از این گونه خلافها بسیار اتفاق افتاده است و مورّخین شما قسمتی از آنها را نقل کردهاند و اگر علی بن ابیطالب(ع) در این موارد دخالت نمینمود، و از خلافهای آنها جلوگیری نمیکرد، آبروی اسلام و مسلمین ریخته میشد و احکام الهیّه تعطیل میگردید و هر کدام از خلفاء سه گانه هنگامی که علی بن ابیطالب(ع) به داد آنان میرسید همین جمله: «لولا علی لهلک فلان» را میگفتند، و یا معنای آن را به عبارتی دیگر مانند:
228. کان عمر یتعوذ من معظلة لیس لها ابوالحسن [275] قال عمر اللهم لاتنزل بی شدةالا و ابوالحسن الی جنبی / کنزالعمال جلد 3 صفحه 53. کان عمر یقول لعلی اذا سأله ففرج عنه لا ابقانی الله بعدک یا علی / ذخائر العقبی صفحه 82 و ایضاً عن ابی سعید الخدری انه سمعه یقول لعلی و قد سأله عن شیء فاجابه: اعوذ بالله ان اعیش فی یوم لست فیه یا ابا الحسن.
آقای نصرتآبادی اگر کسی بخواهد لغزشها و خطاها و خلافهای خلفاء را جمعآوری کند، میبایست قسمت بزرگی از عمر خودش را در این کار صرف کند، و دفاتر بسیاری را سیاه نماید، ولی برای شخص منصف عاقل هر نمونهای کاشف از خروار میباشد، زیرا هر دانشمند متفکری که نمونهای از بیسوادی و بیاطلاعی این مدّعیان خلافت را ببیند، به طور قطع حکم میکند که این گروه خرابیهای بیکرانی را به بار آوردهاند.