بابویهی: چون گفتار من به آخر رسید، آقای نوبختی رو به آقای شیخ محمد کرده گفت آقای نصرتآبادی من چندان اطلاع از احکام دینی ندارم، دو مسأله در اینجا برای من مشکل شده، از شما میپرسم:
آیا شرعاً بر عثمان جایز بوده که عمار را بزند؟ یعنی عمار تقصیری و گناهی داشته که مستحق کتک باشد؟ و دیگر آنکه آیا لگد زدن و ایجاد فتق کردن حدّی از حدودهای شرعی محسوب میشود. خواهشمندم مرا به این دو مسأله روشن کنید.
چون آقای نصرتآبادی مورد این سؤالات قرار گرفت سر خود را به زیر انداخته، جوابی به آقای نوبختی نداد، آقای نوبختی وقتی ایشان را ساکت و سؤالش را بیجواب دید، مجدداً خواسته خویش را واگو نمود، در این هنگام آقای نصرتآبادی با قیافهای آلوده به خشم و اندوه رو به او کرده گفت آقای نوبختی شما مرا ناراحت کردید، این پاسخ شما بر علیه اهل تسنن تمام میشود، خلیفه را مُجرم و متخلّف از شرع مطهّر ثابت میکند خواهشمندم مرا معذور بدارید و از آقای بابویهی بپرسید، چون آقای نوبختی از رفیقش ناامید شد رو به اینجانب کرد و جواب مسألهاش را از من درخواست نمود؟
بابویهی: آقای نوبختی برای آنکه پاسختان را نیکو دریابید به عرایضم توجه کنید:
آقای نوبختی چون ما این اسبابهای سهگانه را که مورخین شما نوشتهاند، بررسی میکنیم میبینیم عمار هیچ گونه تقصیری نداشته، و مجرم در این میان جز عثمان کس دیگری نیست.
زیرا حدیث اول نشان میدهد که عثمان دست در بیت المال برده و در آن زیور آلاتی که تمام مسلمین ذی حق بودهاند تصرف غاصبانه کرده و به همین جهت مسلمانان او را در این باره سرزنش بسیار کردند، و نیز علی ابیطالب علیه السلام شدیداً به او اعتراض نمود (چنانکه در حدیث مشاهده مینمایید) و اگر فرضاً حدی شرعی و تعزیری در میان باشد موردش عثمان خواهد بود نه عمّار ولی بر عکس عماری که در اینجا نهی از منکر کرده است، مورد توهین و آزار و شکنجه عثمان قرار گرفته.
حدیث دوم نشان میدهد که عمار (رحمه الله) بنابر وصیت عبدالله بن مسعود (چنانکه در بالا به عرضتان رساندم) به یک وظیفه شرعی خود عمل نمود، ولی عثمان عمار را بر این عمل مشروع و واجبش جداً توبیخ و با لگد او را به فتق مبتلا کرد.
حدیث سوم نشان میدهد که عثمان بدعتهایی در دین گذارده و عدهای از اصحاب پیغمبر(ص) او را نهی از منکر کرده و در این باره نامهای به او نوشتند، و چون عمار آن نامه را نزد او برد و بخواند، عثمان هیچ دفاعی از خود ننمود و راه مشروعی برای آن اعمال خود بیان نکرده و نیز از مرتکب شدن آن کارهای ناشایسته اظهار پشیمانی و توبه ننموده، بلکه به جای تمام اینها دست به عمل شنیع دیگری دراز کرده، ناصح و خیرخواه خود را (که عمار باشد) به طوری لگدکوب نمود که گرفتار فتق و بیهوش گردید.
آقای نوبختی بدانید: اولاً عمار هیچ گناهی نداشته تا مستحق حدّی از حدودهای شرعی گردد، ثانیاً لگد زدن و ایجاد فتق کردن، از حدود و تعزیرهای شرعیه نیست زیرا حدود اموری هستند معین که در کتابهای فقهی و رسالههای عملیه ثبت شده، و لگد زدن جزء آنها نیست.
و ثالثاً این عمل عثمان خود جنایتی است که عمار میتوانسته او را تقاصّ کند و با لگد به او بزند تا او نیز درد فتق بگیرد، و اگر بیضتن عمار از بین رفته باشد یک «دیه» کامل (که عبارت باشد از هزار مثقال شرعی طلا) به ذمه عثمان خواهد بود.
نوبختی: آقای بابویهی من از شما کمال تشکر را دارم که به سؤال من پاسخ دادید و از این واقعه عمّار و عثمان پرده برداشتید و ما را به یک موضوع مهمّ تاریخی روشن کردید.
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی بحث امروزمان به طور انجامید، من گفتارم را در همینجا خاتمه میدهم و بقیه مطالب را انشاء الله در مبحث آینده به عرضتان میرسانم. آقایان پذیرفته و مجلس را ترک کرده و رفتند.
بابویهی: روز 3 شنبه 26 ذیحجه برابر با 12 مهر بود که مجدداً مجلس بحث منعقد و آقایان وارد شدند، نخست اینجانب رو به ایشان کرده گفتم من در پیش به شما وعده داده بودم صورت کل اموالی را که عثمان و اطرافیانش به خود اختصاص داده بودند و از بیت المال مسلمین اختلاس کرده به عرضتان برسانم، مأخذ و مدرک این صورت حساب کتب علماء خودتان میباشد که جزئیات آن اموال را (از نقدی و مستقلات و خانهها و باغها و اراضی معموره و حَشَم و طلا و نقره و ....) ثبت و ضبط کردهاند و چون بیان مشروح آنها طولانی میشد، از آن صرف نظر کرده و صورت اجمال آنها را به طور نقد به عرضتان میرسانم و ذیلاً به مدرک آنها اشاره میکنم که به آنجا مراجعه شود:
نام اشخاص | تعداد درهم | نام اشخاص | تعداد دینار |
حکم بن عاص | 300000 | مروان | 500000 |
آل حکم | 2020000 | ابن ابی سرح | 100000 |
الحارث | 300000 | طلحه | 200000 |
سعید | 100000 | عبدالرحمن بن عوف | 2560000 |
الولید | 100000 | یعلی بن امیّه | 500000 |
عبدالله | 300000 | زید بن ثابت | 100000 |
عبدالله | 600000 | عثمان خلیفه | 150000 |
ابوسفیان | 200000 | عثمان خلیفه | 200000 |
مروان | 100000 | 4310000 | : جمع کل دنانیر |
طلحه | 2200000 | ||
طلحه | 30000000 | ||
الزبیر | 59800000 | ||
ابن ابی وقاص | 250000 | ||
عثمان خلیفه | 30500000 | ||
126770000 | : جمع کل دراهم |
برای اطلاع تفصیلی به کتب ذیل مراجعه شود: صحیح بخاری کتاب جهاد، طبقات ابن سعد، تاریخ ابن کثیر، مروج الذهب، الانساب، العقد الفرید، الریاض النضرة، دول الاسلام ذهبی، تاریخ یعقوبی.