بابویهی: آقای نوبختی جواب سادهای که بتوانم به شما بدهم اینست: چون سخنان این دو صحابی گفتاریست که ضد یکدیگر است، از این جهت نمیتوان گفت که هر دوی آنها حق و یا هر دوی آنها باطل میباشد، که این خود امریست محال و یک چنین چیزی نخواهد شد، پس ناگزیر بایستی گفت یکی از این دو نفر برحق و دیگری بر باطلست.
نوبختی: آقای بابویهی آیا از کگفتارهای این دو نفر میتوان فهمید که حق در کدام طرف میباشد؟
بابویهی: آقای نوبختی هنگامی انسان میتواند حق و یا باطل بودن سخنی را بفهمد که اولاً تعصب را کنار بگذارد و با ذهنی تهی از دوستی و دشمنی، گفتار گوینده را بسنجد، و ثانیاً باب تأویل را به روی خود ببندد و ظاهر گفتارها را بررسی نماید.
نوبختی: آقای بابویهی این کار از عهده من خارج است، از شما خواهش میکنم که آنچه از سخنان این دو نفر برداشت کردهاید، برای ما بیان کنید، تا در نتیجه هویّت ایشان برای ما نیز واضح شود.
بابویهی: آقای نوبختی در تمام گفتارهای عثمان هیچ نوع احتجاجی دیده نمیشود، مثلاً عثمان به ابن مسعود نگفته است: آیا من حلالی را حرام کرده و یا حرامی را حلال کردهام که تو آبروی مرا میریزی؟
و یا به او گفته باشد که فلان سخن تو ناحقّست برخلاف قرآن و برخلاف سنت پیغمبر میباشد؟
و یا آنکه در برابر خطبههای روز جمع ابن مسعود که اشاره به بدعتهای عثمان مینمود، جواب اساسی به او بدهد و از خود دفاع شرعی کند.
بلکه نهایت عملی را که در مقابل جمیع گفتارهای ابن مسعود انجام داده اینست: اولاً او را از کوفه به مدینه تبعید کرده، و ثانیاً گفتارهای زشتی درباره او گفته، و ثالثاً او را از مسجد رسول الله(ص) بیرون انداخته به طوری که پهلوی او شکسته شده و رابعاً به جهت دفن جسد اباذر (رحمه الله) چهل ضربه تازیانه به او زده. و خامساً حقوق مستمرّه او را از بیت المال قطع کرده (چنانکه در احادیث فوق ملاحظه نمودید). [259]
آقای نوبختی اگر قضاوت میان این دو گفتار و کردار به هر قاضی منصف غیر متعصبی واگذار شود، خواهد گفت که حق با ابن مسعود میباشد و عثمان درباره او ظلم و ستم بیکرانی نموده است.
آقای نوبختی از مجموع گفتارهای بالا جواب شما و آقای نصرتآبادی به دست آمد که عبارت باشد: از حقانیّت یکی از طرفین، و اینکه ابن مسعود قصد خروج بر عثمان را نداشته.