صفحه اصلی   ارتباط با ما

Top of Box
Login ورود کاربران
کلمه کاربری

رمز عبور


Bottom of Box
Top of Box
Statistics آمار بازدیدکنندگان کاربران آنلاین : 57
بازدید های امروز : 7,706
بازدید های دیروز : 15,448
کل بازدید ها : 45,648,333
بازدید از این صفحه : 5588
پر بازدید ترین روز : 1392/2/23
بیشترین بازدید : 41593
بیشترین کاربر آنلاین : 623
Bottom of Box
Top of Box
با قرار دادن لینـک و لـوگـوی ما در وب سـایت یا وبـلاگتان جـهت معرفی و تـشویق بـازدیـدکنندگان به بازدید از این سایت از اجـر معنوی آن بهره مند شوید
Logo of Monazere.ir
Bottom of Box

برنامه نویسی اختصاصی
هاست 50 مگابایت
یک دامنه ir
ریسپانسیو
قابلیت ارتقا


آبروریزی‌های ابن مسعود از عثمان

آقای نصرت‌آبادی و آقای نوبختی، علماء شما درباره صحابه، کاسه از آش داغ‌ترند، و آن‌قدری که ایشان برای اصحاب حساب باز کرده‌اند، خودِ صحابه با یک‌دیگر این چنین نبودند، این توقیرها و احترام‌هایی که دانشمندان شما برای اصحاب قائل هستند، خودِ آنان با هم‌دیگر این گونه معامله نمی‌کردند.

شیخ محمد نصرت‌آبادی: آقای بابویهی با کمال عذرخواهی عرض می‌کنم اولاً شما از کجا می‌گویید خود اصحاب آن طور نبودند که جمیعشان یک‌دیگر را تجلیل و تکریم کنند، و ثانیاً اگر فرضاً ایرادی به علماء ما وارد باشد، علمائ شما هم در این باره بی‌تقصیر نیستند، زیرا ایشان بر عکسِ پیشوایانِ ما، عدّه‌ای از اصحاب را هتک می‌کنند و آن طوری که شاید و باید آنان را احترام نمی‌نمایند.

بابویهی: آقای نصرت‌آبادی من از شما تعجب می‌کنم که یک سلسله امورات واضح را نادیده می‌گیرید و به آن‌ها توجه ندارید، شما در همین‌جا نظر کنید و ببینید که چگونه عثمان و ابن مسعود (با آن‌که هر دو از اصحاب هستند) به جان یک‌دیگر افتاده‌اند و حیثیّت هم‌دیگر را به باد فنا می‌دهند، مثلاً:

یک جا ابن مسعود آرزو می‌کند که با عثمان در شن‌زاری می‌بودند و آن‌قدر سنگ بر یک‌دیگر می‌زدند تا خودش و یا عثمان بمیرند، در جای دیگر می‌گوید عثمان نزد خدا به اندازه بال مگسی ارزش ندارد.

در هر روز جمعه با صدای بلند به مردم اعلام می‌کرد که عثمان بدعت‌گذار است تا آن‌که مروان او را از کوفه به مدینه تبعید نمود وبه اندازه‌ای این مرد با عثمان دشمنی می‌ورزید که هنگام مردنش وصیت نمود او بر جنازه‌اش نماز نخواند.

و در جای دیگر مردم از او درخواست می‌کنند که بر عثمان خروج کن ما هم به کمک تو هستیم ولی ابن مسعود به این کار تن درنمی‌دهد و می‌گوید کوه را از جای کندن نزد من محبوب‌تر است از این‌که یک حکومت موقّتی را از جای برکنم و نیز چون مردم از تیرگی بین این دو نفر باخبر بودند، هنگامی که عازم حرکت به سوی مدینه شد، دوستانش به او گفتند ما از عثمان درباره تو ایمن نیستیم و ترا در خطر می‌بینیم و به جانب عثمان نرو، ابن مسعود می دانست که نرفتنش به مدینه باعث فتنه می‌شود، به ایشان گفت من نمی‌خواهم که سبب فتنه و آشوب شوم.

و متقابلاً هنگامی که ابن مسعود از کوفه وارد مدینه شد، عثمان به مردم گفت: شبانگاه یک جنبنده کوچکی بر شما وارد شده، که به سوی طعام هر کس او برود «از آن بخورد» استفراغ می‌کند، و سر قدم می‌رود، ولی ابن مسعود گفت من این گونه نیستم بلکه من صاحب «همراه» رسول الله(ص) بودم در جنگ بَدر و اُحُد و خَندَق و حُنین و در (بیعة الرضوان)، در این میان عایشه به عثمان اعتراض کرد که چرا به صاحب رسول الله جسارت می‌کنی، عثمان به او گفت ساکت باش.

و نیز چون در مسجد با عثمان روبه‌رو شد او به ابن زمعة دستور داد که ابن مسعود را با بدترین وضع از مسجد خارج نما، ابن زمعه او را بر دوش خود سوار کرد و در بیرون مسجد چنان او را بر زمین زد که پهلوی او بشکست.

و نیز به جُرم آن‌که جسد اباذر (رحمه الله) را دفن کرد، چهل ضربه تازیانه به او بزد.

نوبختی: آقای بابویهی حق به جانب شماست آن‌چه من تا به این‌جا از بحث‌هایتان استفاده کرده‌آم، موضوع صحابه این‌چنین نیست که عده‌ای از علماء ما می‌پندارند ولی من در این‌جا از جناب‌عالی سؤالی دارم، خواهشمندم به من جواب دهیم؟ آیا این دو نفر صحابی «عثمان و ابن مسعود» کدامشان بر حقّند، و گفتارشان صحیح و مشروع می‌باشد.