بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی بدانید آنچه به گفتارهای بالا اضافه میکند و بر فضاحت ابوبکر افزوده میگردد اینست: بعد از آنکه ابوبکر یک چنین خلاف شرعی را انجام داد (یعنی شاهدی را که میبایست خودش و دیگر از مسلمین بیاورند، آن را از فاطمه (علیها سلام) درخواست نمود و او هم علی بن ابیطالب را برای گواهی آورد) شهادت و گواهی او را نیز ردّ کرد، شهادت کسی که برادر پیغمبر(ص) بود، شهادت کسی که نفس پیغمبر بود. [246]
هر کسی که به قرآن کریم معتقد باشد و به آیه شریفه مباهله اعتقاد دارد [247] به طور قطع حکم میکند که این ردّ ابوبکر بر علی بن ابیطالب، ردّ بر رسول الله بوده، زیرا علی (علیه السلام) نفس پیغمبر(ص) بوده است و ردّ بر رسول الله مساوق با کفر میباشد.
اضافه میکنم: آنچه از تمام خلافهای پیشین ابوبکر بزرگتر بوده آنست که ردّ بر فاطمه (علیها سلام) همانا ردّ بر کتاب خدا میباشد.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی چگونه ردّ فاطمه ردّ بر کتاب الله است، این دو موضوع چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
بابویهی: آقای نصرتابادی بس که شما اهل تسنّن نسبت به خلفائتان تعصّب دارید، دیده بصیرتتان را پرده کوری گرفته و به همین جهت نمیتوانید حقایق دینی را تعقل کنید، و امورات واضح و آشکار را ادراک نمایید. آقای نصرتآبادی مگر شما آیه تطهیر را نخواندهاید؟ «إِنَّمَا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً» [248]
مگر محدثین و مفسرین شما فاطمه (علیها سلام) را یکی از مصداقهای این آیه شریفه معرفی نکردهاند؟ پس فاطمهای که خداوند او را مطهّره قرار داده است، از هر خلاف و گناهی منزه و مبرّی میباشد، و در این صورت بایستی گفت ابوبکری که گفتار یک چنین شخصیّت الهی را ردّ کرده است، قطعاً آیه تطهیر را باور نکرده و آن را عملاً انکار نمود، و این رفتار او با فاطمه عیناً مانند آنست که با رسول الله(ص) مواجه شده و با او لجاجت کرده است، زیرا از نظر طهارتی که آیه شریفه تطهیر اثبات میکند، این دو شخصیت یکسان هستند. [249]
آقای نصرتآبادی با وجود دلیلهای فوق درباره محکومیّت ابوبکر نیازی به دلیل دیگری نیست لیکن برای تأیید آنها مطالبی حسّی به عرضتان میرسانم توجه نمایید: