بابویهی: آقای نوبختی ـ حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء ـ من این مسأله را برای شما شرح میدهم و در ضمن مثالی میآورم تا به خطای ابوبکر پی ببرید و بدانید که او یک مردی بوده عامی و از مسائل دینی بیاطلاع و لیاقت خلافت پیغمبر را نداشته است.
آقای نوبختی اگر بنا باشد هر کسی بتواند درباره اموال مردم ادّعایی بکند و یعنی مثلاً بگوید این مال از آن منست» و بر صاحبان مال هم واجب باشد که برای اثبات مالکیت خود شاهد و بیّنه [244] بیاورند، هیچ کس صاحب مال خود نبود و اختیار اموال خویش را نداشت، زیرا احدی نمیتوانسته و نمیتواند برای جزئیّات و کلیات اموال خود شاهد بگیرد (تا در مقام مرافعه از آنان شهادت و گواهی بخواهد) در نتیجه هستی هر کسی در خطر نیستی واقع میگردید، و نظام اجتماع از هم گسیخته میشد و هرج و مرج عمومی همه جا را فرامیگرفت.
و همچنین اگر هر وقت خونی ریخته میشد هر کس میتوانست برای خونخواهی خود، یخه «یقه» هر که را که میخواهد بگیرد، و بر مردم بی تقصیر هم واجب باشد که قبلاً برای خود، شاهد بگیرند که در این خونریزی بیگناه بودهاند، البته هیچ کس ایمن از اتّهام نمیماند، و در نتیجه بسیاری از بیجرمها، بی جرم خونریزی به قتل میرسیدند که این خود جامعه را به نابودی میکشانید و منجرّ به ستیزها و مبارزات بیکرانی میگردید.
لیکن اسلام چنین حربه بنیان کنی به هیچ کس نداده، و این راه ادّعا را با سدّی محکم به روی همگان بسته است، زیرا رأی عموم فقهاء اسلامی بر اینست که «مدّعی» بایستی بیّنه و شاهد بیاورد، ولی طرف مقابل او که «منکِر» و «مدّعی علیه» میباشد فقط قسم میخورد. آقای نوبختی به این مثال توجه کنید تا مطلب برایتان روشنتر شود: