بابویهی: پس از گذشتن یک هفته روز جمعه 22 ذیحجّه برابر با 8 مهر سال جاری آقای نوبختی از سفر آمدند و در مجلس حاضر شدند، ساعتی نگذشت که آقای شیخ محمد نصرتآبادی نیز وارد شدند و پس از اداء مراسم نخست آقای نوبختی رو به آقای نصرتآبادی نموده و از ایشان جویای جواب آن سؤال هفته پیشین شدند، آقای نصرتآبادی رو به اینجانب کرده گفتند: آقای بابویهی من این خطبه فاطمه (علیها سلام) با جواب ابوبکر را به نزد استادم بردم و از ایشان قضاوت خواستم، استاد بعد از مطالعه خطبه و جواب آن، بسیار درهم شدند، سپس روی به من نموده، گفتند: منظور شما از آوردن این خطبه و جواب چیست؟ من در جواب استاد گفتم: میخواستم نظر شما را در این زمینه به دست آورم که حق با کدامین طرف میباشد، آیا ممکن است که فاطمه (علیها سلام) خلاف واقع سخن گفته باشند تا در نیتجه بگوییم حق با ابوبکر است؟ و یا آنکه حق با فاطمه بوده و گفتار ابوبکر مأخذ صحیحی نداشته؟
استاد در جواب من گفتند: خطبه فاطمه (علیها سلام) از خطبههای مشهور است و علماء ما اهل تسنّن آن را نقل کردهاند که از جمله ایشان «ابوبکر جوهری» در کتاب «السقیفه و فدک» و «ابن طیفور» در کتاب «بلاغات النساء»، و «عمر کحالة » در کتاب «اعلام النساء» و «ابن ابی الحدید» در «شرح نهج البلاغه» میباشند.
و موضوع فدک نیز از مسلّمات است که نصف آن و یا تمام آن، ملک خالص پیغمبر(ص) بوده و مفسرین ما ذیل آیه شریف «و آت ذاالقربی حقه» احادیثی از پیغمبر نقل نمودهاند که آن حضرت فدک را به دخترش فاطمه (علیها سلام) بخشیده است.
و نیز به واسطه روایات بسیاری که در فضیلت فاطمه (علیها سلام) از پیغمبر رسیده است هیچ کس نمیتواند بگوید فاطمه در ادعای فدک خلاف واقع گفته باشد.
حتی آنکه «ابن ابی الحدید» از استادش «علی بن فارقی» پرسیده آیا فاطمه در گفتگویش با ابوبکر راست گفته است یا نه؟ استادش در جواب او گفته فاطمه در نزد ابوبکر صادقه بوده، یعنی ابوبکر او را به راستگویی قبول داشته است، ابن ابی الحدید میگوید پس چرا ابوبکر فدک را به فاطمه برنگردانید؟ استاد گفت: اگر ابوبکر امروز فدک را به او برمیگردانید، فردا نیز میآمد و خلافت را برای شوهرش علی ادّعا میکرد و او هم مجبور بود که خود را از آن مقام خلع کند و به علی واگذار نماید.
و باز به همین جهعت نمیتوان حدیث ارثی که ابوبکر به پیغمبر(ص) نسبت داده است، صحیح دانست زیرا فاطمه (علیها سلام) در این خطبهاش آن را ردّ کرده است.
سپس استاد روی به من نمود وگفت شما بیش از این کنجکاوی نکنید و منهم بیشتر از این پردهبرداری نمیکنم و نوشته را به من رد کرد، منهم از ایشان خداحافظی کرده و جدا شدم.
اکنون جناب آقای بابویهی از شما انتظار داریم که به دنبال این سخنان استادم بیاناتی بیاورید و ما را به این موضوع مهمّ تاریخی روشن کنید، خداوند بر توفیقات شما بیفزاید.
بابویهی: جناب آقای نصرتآبادی هر چند استاد شما پاسخ را به طور مختصر گذراندند، لیکن گفتارشان صحیح و مطابق با مدرک است، ولی نتیجهای که از این خطبه و جواب آن، حاصل میشود او برایتان بیان ننموده، با آن که تمام اهمیت سخنرانیها و گفتگوها، در نتیجه آنها میباشد.