بابویهی: چون ترجمه خطبه به پایان رسید آقای نوبختی رو کرد به اقای شیخ محمد و گفت آقای نصرتآبادی تا آقای بابویهی متن خطبه فاطمه علیها سلام را میخواندند من از ان چیزی به دستم نیامد ولی چون ترجمه آن را بیان مینمودند این گفتارها جدّا مرا ناراحت کرد.
زیرا به نظر من این بیانات فاطمه(ع) تار و پود ابوبکر را به باد داده است به جهت آنکه این خطبه چنان نشان میدهد که خلافت ابوبکر به ناحق بوده، و فدک فاطمه را نیز او غصب کرده، و این حکمی را که درباره ارث نسبت به پیغمبر داده است حقیقت نداشته است؟ آقای نصرتآبادی نظر شما چیست آیا این مطالب همین طور نیست که من برداشت کردهام.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای نوبختی من از آقای بابویهی استدعا دارم که مجلس را در همینجا خاتمه دهند تا من این خطبه را به ضمیمه جواب ابوبکر ببرم و با استادم در میان بگذارم و آنچه را که ایشان نظریه دادند در جلسه بعد به عرض شما میرسانم.
نوبختی: آقای نصرتآبادی من این سفرم طولانی شده و از نظر خانوادهام نگرانم، از جناب آقای بابویهی خواهش میکنم که یک هفته این مجلس را تعطیل کنند تا من به شهرستانمان بروم و برگردم، و از شما هم درخواست میکنم تا این یک هفتهای که من نیستم، بحثی به میان نیاورید.
بابویهی: اینجانب با خواسته آقایان موافقت کردم ایشان هم پس از اظهار تشکر و امتنان با این حقیر خداحافظی نموده و رفتند.