149. هیثمی در کتاب «مجمع الزواید» جلد 9 صفحه 39 مینویسد:
عن عمر قال لما قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم جئت انا و ابو بكر الى على فقلنا ما تقول فيما ترك رسول الله صلى الله عليه وسلم قال نحن احق الناس برسول الله صلى الله عليه وسلم قال فقلت والذى بخيبر قال والذى بخيبر قلت والذى بفدك قال والذى بفدك فقلت أما والله حتى تحزوا رقابنا بالمناشير فلا. (قال رواه الطبرانی فی الاوسط)
خلاصه ترجمه حدیث: عمر میگوید: پس از آن که پیغمبر(ص) از دنیا رحلت نمود، من با اباکر نزد علی علیه السلام رفتیم، از او پرسیدیم، درباره اموال بازمانده (ترکه) رسول الله(ص) چه میگویی؟ (علی در جواب ما) گفت ما سزاوارتریم از مردم نسبت به اموال پیغمبر (یعنی همه آنها حق ما است) عمر گفت: حتی آن چیزهایی که در خیبر استَ (علی) گفت حتی تمام آن چیزهایی که در خیبر است (باز عمر گفت) حتی آن چیز هایی که در فدک است؟ (علی) گفت حتی تمام آن چیزهایی که در فدک میباشد (عمر گفت) من به علی گفتم: آگاه باش سوگند به خدا اگر گردنهای ما را با ارّه قطع کنی یک چنین چیزی نخواهد شد (یعنی ما آن اموال را به تو نمیدهیم هر چند منتهی به خونریزی شود)
بابویهی: آقای نصرتآبادی من روز گذشته به شما و آقای نوبختی عرض کردم که ابابکر فدکی را که ملک شخصی فاطمه علیها سلام بوده است متصرف شده و آن را جزء بیت المال مسلمین قرار داده و آقای نوبختی چنین پنداشتند که من ادعای خلافی کرده ام و از شما درخواست دلیل نمودند و جنابعالی هم حل این مشکل را به من حواله دادید، اینک این احادیثی که در بالا برایتان نقل کردم جوابگوی ایشانست زیرا حدیثهای فوق به طور آشکارا به ما میگویند که آیه شریفه «و آت ذاالقربی حقه» پیغمبر(ص) را وادار نموده که فدک را به دخترش فاطمه(ع) بدهد، پس فدک به امر خداوند متعال ملک خالص فاطمه(ع) گردیده.
بابویهی: آقای نصرتابادی و آقای نوبختی این خلافی که عثمان مرتکب شد و فدک را به مروان داد، به پیروی از ابابکر بوده است، و اگر او یک چنین ستمی به فاطمه نمیکرد و ملک او را غصب نمینمود، عثمان جرأت نداشت که آن را به مروان واگذار کند، و برای آنکه به این موضوع روشنتر شوید و به کلی شک و ریب از ذهنتان برود، احتجاجی را که فاطهم علیها سلام به ابابکر نموده، و خطبهای را که در مسجد پیغمبر(ص) انشاء کرده است برایتان نقل میکنم، تا بیش از پیش به فضاحت و رسوایی ابابکر پی ببرید.