آقای نصرتآبادی به اضافه کتب ما شیعیان (که مملوّ از مدارک وصایت است) برخی از علماء اهل تسنّن نیز تصریح کردهاند به خلافت علی بن ابیطالب و همچنین احادیثی در این باره نقل نمودهاند، و من در اینجا اندکی از آنها را نقل میکنیم ولی تفصیل این موضوع در مبحث وصایت گفته میشود:
شهرستانی شافعی در کتاب «الملل و النحل» جلد 1، صفحه 59 از ابراهیم نظام نقل میکند:
135. لا امامة الا بالنص و التعیین ظاهراً مکشوفا، و قد نص النبی صلی الله علیه و سلم علی علیٍّ رضی الله عنه فی مواضع و اظهره اظهارا لم یشتبه علی الجماعة الاّ ان عمر کتم ذلک و و هو الذی تولی بیعة ابی بکر یوم السقیفة الخ.
آقای نصرتآبادی «ابراهیم نظّام» که یکی از علماء بزرگ و فلاسفه اهل تسنّن به شمار میرود در این عبارت فوق میگوید: امامت «خلافت» منعقد نمیشود مگر به سبب نصّ و تعیین، آن هم به طور هویدا و آشکارا و پیغمبر(ص) تصریح کرده درباره امامت علی بن ابیطالب رضی الله عنه در موارد بسیاری، و به طوری آن را آشکار نمود که شکی برای آن جماعت (صدر اول) باقی نماند، ولی عمر بن خطاب این موضوع را کتمان و پردهپوشی کرد و همین عمر بود که در «سقیفه بنی ساعده» متصدی بیعت ابابکر گردید.
کنزل العمال جلد 11 صفحه 604 مینویسد:
136. اما عملتِ ان الله عز و جل اطلع علی اهل الارض فاختارٍ منهم اباک فبعثه بنیّاً ثم اطلع الثانیة فاختار بعلک فاوحی الیّ فانکحته و اتخذته وصیّاً. قاله لفاطمة.
پیغمبر(ص) به فاطمه فرمود آیا نمیدانی که خداوند متعال بر اهل زمین نگریست و مرا از بین ایشان برگزید پس مرا به پیغمبری مبعوث نمود، باز مجدداً بر اهل زمین نظر افکند، و شوهرت را انتخاب کرد سپس به من وحی نمود و تو را به نکاح او درآوردم و او را وصی خودم قرار دادم.
بابویهی: آقای نصرتآبادی برای آن که جواب درخواست شما را داده باشم این دو مورد از مواردی که تصریح بر خلافت علی بن ابیطالب(ع) شده است، برایتان نقل کردم، یکی از کتاب الملل و النحل و دیگر از کنزالعمال
نتیجتاً بایستی شما و آقای نوبختی بیدار شوید، و فریب ابن ابی الحدیدها را نخورید و بدانید
اوّلاً اجماعی را که او ادّعا کرده (همان طوری که تفصیلاً به عرضتان رساندم) گفتاریست پوچ و چنین اجماعی محقق نشده است، و مصداقی در واقع برای آن دریافت نمیشود.
ثانیاً متوجه باشید، آن اختیاری که برای امت قائل شده است، از گفتار اولش پوچتر میباشد زیرا قرآن کریم سلب همه اختیارات را از امت نموده است (چنانکه ذیل آیه شریفه فوق برایتان شرح دادم).
و ثالثاً نمونهای از دلیلهای خلافت علی بن ابیطالب را ذکر کردم، تا بدانید که با بودن اینگونه دلیلها، علمائ شما چه خیانتهایی به اوصیاء پیغمبر(ص) کرده و در مقابل نص و تصریح پیغمبر(ص)، اجماع تراشی نمودند تا به خلافت خلفائشان لباس مشروعیت بپوشانند ـ به هوش باش که دزدان ره دلیل رهند ـ