بابویهی: روز شنبه 9 ذیحجه برابر با 26 شهریور سال جاری مجددا مجلس بحث تشکیل شد و آقایان وارد شدند، پس از اداء مراسم نخست اینجانب بابویهی رو کردم به آقای نوبختی گفتم آقای نوبختی طبق قولی که روز گذشته به شما دادم، اینک برخی از اجتهادهای صدر اول را برایتان نقل میکنم، به احادیث ذیل توجه نمایید:
96. صحیح مسلم جلد 1 کتاب صلاة المسافرین و قصرها صفحه 478 مینویسد:
وحدثني علي بن خشرم اخبرنا ابن عيينة عن الزهري عن عروة عن عایشة ان الصلاة اول ما فرضت ركعتين فاقرت صلاة السفر و اتمت صلاة الحضر قال الزُهري فقلتُ لعروة ما بال عائشة تُتمّ في السفر ؟ قال انها تأوّلت كما تأوّل عثمان.
خلاصه ترجمه: عروه از عایشه نقل کرده: نماز اولین مرحلهای که واجب گردید، دو رکعت بوده است، سپس در سفر به همین حالت (دو رکعتی) برقرار شد ولی در وطن چهار رکعت مقرر گردید. زهری میگوید از عروه پرسیدم، پس چرا عایشه در سفر نماز را تمام میخوانده است؟ جواب داد، او اجتهاد کرد همانطوری که عثمان اجتهاد نمود (یعنی او هم در سفر نماز را تمام میخواند).
97. باز صحیح مسلم در همان جلد و همان کتاب صفحه 482 مینویسد:
وحدثنا ابو بكر بن ابي شيبة حدثنا ابو اسامة حدثنا عبيدالله عن نافع عن ابن عمر، قال صلى رسول الله(ص) بمنى ركعتين و ابوبكر بعده وعمر بعد ابي بكر وعثمان صدرا من خلافته ثم ان عثمان صلى بعدُ اربعاً فكان ابن عمر اذا صلى مع الامام صلى اربعا و اذا صلاها وحده صلى ركعتين.
(خلاصه ترجمه حدیث): پسر عمر میگویند پیغمبر(ص) نماز را در «منی» دو رکعتی میخواندند ابابکر و عمر نیز دو رکعتی میخواندند، عثمان هم در اوائل خلافتش دو رکعتی میخواند ولی بعد از آن چهار رکعتی میخواند و پسرعمر هر وقت با امامی نماز میخواند (یعنی در منی) آن را چهار رکعتی میخواند، و در مواقع تنهایی دو رکعتی میخوهند.
98. سنن نسائی جلد 3 «باب الصلاة بمنی» صفحه 120 مینویسد:
اخبرنا علی بن خشرم قال حدثنا عیسی عن الا عمش عن ابراهیم عن عبدالرحمن بن یزید قال صلی عثمان بمنی اربعاً حتی بلغ ذلک عبدالله فقال لقد صلیت مع رسول الله صلی الله علیه و سلم رکعتین.
(خلاصه ترجمه): عبدالرحمن میگوید: عثمان در منی نماز را چهار رکعتی به جا آورد تا آنکه این خبر به عبدالله رسید پس او گفت من با پیغمبر(ص) نماز را دو رکعتی به جا آوردم. ترجمه احادیث تمام شد.
بابویهی: آقای نوبختی این حدیثهایی که در بالا نقل کردم نمونهای از صدها ا جتهادهای بزرگان اهل تسنّن است که در برابر احکام دین به رأی خودشان حکم دیگری جعل کردهاند، چنانکه ملاحظه نمودید: عایشه خودش میگوید نماز در سفر دو رکعت است و در وطن چهار رکعت میباشد، و با این وصف نمازش را در مسافرت چهار رکعتی خوانده است.
و هنگامی که «زهری» به این عمل عایشه ایراد میکند، و علّتش را از عروه میپرسد، او از طرف عایشه جوابی میدهد و عذری بدتر از گناه میآورد، و میگوید: عایشه اجتهاد کرده است، یعنی به رأی خودش عمل نموده است همان طوری که عثمان اجتهاد نموده، و نماز دو رکعتی در مِنی را چهار رکعت خوانده است.
آقای نوبختی اگر یادتان باشد در مبحث روز جمعه 17 ذیقعده برابر با 4 شهریور که احوالات خالد بن ولید را برایتان میگفتم، دیدید هنگامی که عمر بن خطاب (درباره کشتن خالد ما لک بن نویره و زنای با زن او را) با ابابکر گفتگو میکرد، ابابکر در جواب عمر گفت: خالد (تأوّل فاخطأ) اجتهاد به رأی کرد و در رأیش خطا نمود، تو زبانت را از خالد برگردان. ـ به آنجا مراجعه شود ـ