نکته نهم: ابابکر در این گفتارش بی عملی و بیاطلاعی خود را نسبت به احکام شرعیّه اعلام کرده است، زیرا گفته: کاشکی از پیغمبر(ص) میپرسیدم که ارث دختر برادر و عمّه چقدر است؟
بابویهی: آقای نصرتآبادی و آقای نوبختی شما میدانید که موضوع ارث موضوعی است که عموم مردم به آن مبتلا هستند، و هیچ خانوادهای نیست که نیازمند به مسائل ارث نشود، و از طرفی هم تمام افراد مسلمین جمیع سهام ارث را نمیدانند، و به احکام آنها آشنا نیستند، و هرگاه یکی از افراد خانوادهای بمیرد، خواهی ناخواه وارثی و یا وارثینی دارد که هر کدام از آنان سهم مخصوصی از آن میّت به ارث میبرند در نتیجه مجبور به سؤال میشوند، و اول کسی که بایستی جوابگوی ایشان باشد همان خلیفه پیغمبر است.
حال اگر آن خلیفه نتواند مشکل آنان را حل کند، ناچار بایستی بگوید: من این حکم را نمیدانم که این خود فضیحت بزرگیست برای او، و یا آنکه باید از اطرافیانش حکم را بپرسد و به سائل خویش جواب دهد که این خود رسوایی و سرشکستگی بیشتری را به بار میآورد.
شیخ محمد نصرتآبادی و نوبختی: آقای بابویهی چون حدیث 9 جزیی را که در بال نقل نمودید، از کتابهای خودمانست و نکات نهگانهای را هم که از آن حدیث برداشت کردید، از معانی حدیث خارج نبوده است، ناچاریم که آنها را بر خود هموار کنیم، هر چند در کام ما ناگوار و تلخ است، آقای بابویهی بحث امروز بسیار طولانی و خسته کننده بود لطفاً آن را در همین جا خاتمه دهید و تتمه مطالب را به روزهای بعد موکول نمایید.
بابویهی: درخواست آقایان پذیرفته شد و مجلس تعطیل گردید.