قسمت چهارم از «و ذا احدث لک» تا «و یهین کل مختال» :
امام علیه السلام در این قسمت از گفتارش به مالک اشتر اعلام خطر میکند که اگر این مقام حکومت سبب شود که تو خود را با عظمت و شکوهمند بپنداری، و خودپسندی و تکبّر بر تو عارض گردد، بدان که آفتی روحی ترا فرا گرفته، و در خطر معنوی بزرگی واقع شدهای، که اگر آن را درمان نکنی هلاک خواهی شد.
زیرا عظمت و کبریایی منحصر به ذات پروردگار میباشد و بس، و هر کسی خود را در این صفت با خداوند برابر کند، و خویش را در قدرت و توانایی مشابه او قرار دهد، بداند که خدا او را خوار و پست خواهد نمود، پس هرگاه این حالت تکبّر و نخوت به شخص دست دهد بایستی به سبب اموری که ذیلاً بیان میشود خود را درمان نماید:
همان طوری که امراض و دردهای جسمانی و بدنی را به توسط ضد آنها معالجه میکنند، همین طور هم میباید مرضهای روحی را به سبب چیزهایی که ضد آنها محسوب میشود علاج نمود، مثلاً اگر بر مزاجی حرارت غلبه کند، آن را تبرید میکنند یعنی به واسطه دارو یا غذاهای مرطوب و خنک آن حرارت را رفع مینمایند، و یا اگر صفرا در انسان زیادتی کند، چیزهایی را که ضدیّت با صفرا دارد ـ از قبیل ترشی آلات ـ مصرف میکنند تا آن خلط صفراوی را از بین ببرند، همین طور باید آفتهای روحی و نفسانی را با اضداد آنها اصلاح نمود.
امام علیه السلام دو موضوع را در اینجا تذکر میدهد که با آن حالتِ تکبّر و تنجتر ضدیّت دارند و آن را درمان میکنند، امّا موضوع اول:
این چنین شخص ـ که باد نخوت او را گرفته ـ میبایست عالَم آفاق و مُلک خداوند متعال را در نظر آورد، و در آن عمیق شود، و با خود بگوید: این فضای نامحدود، و این افلاک، و این کههکشانها و این کروات بی شمار و موجودات در آنها را چه کسی به وجود آورده؟ و پس از آفرینش چگونه آنها را از زوال و نیستی نگهداری میکند؟ و نیازهای جمیع آنها را برطرف مینماید.
وقتی این فکر برای این شخص پیش آمد، قهراً در خود یک نوع حقارت و پستی مشاهده میکند، که با حالت پیشین او ضدیّت دارد که در نتیجه آن را نابود کرده و درمان مینماید.
امّا موضوع دوم: این شخص باید در خویش نظر کند، بدن و کالبد خود را تحت مطالعه قرار دهد، تا آن حالت نخوت را ریشهکن نماید.
نوبختی: آقای بابویهی موضوع اول را که میان نمودید من توانستم بفهمم ولی این موضوع دوم احتیاج به شرح دارد خواهشمندم آن را برای ما توضیح دهید.