بابویهی: آقای نصرتآبادی (امّا اینکه گفتید: اگر پیغمبر(ص) مقاومت میکردند و آن موضوع را مینوشتند هیچ یک از آن محذورات پیش نمیآمد) شما اگر آن مجلس را در نظر میگرفتید، و افراد آن را شناسایی میکردید و به لحظات آن تجمّع توجّه داشتید، و کیفیّت برخورد آنان را با آن حضرت به خواطر میآوردید، هرگز این سخنان را بر زبان جاری نمینمودید، اکنون من برای شما توضیح میدهم تا اشکالتان برطرف شود، به عرایض ذیل توجه کنید:
آن موضوعی را که پیغمبر(ص) (در این مجلس) میخواستند بنویسند «که مسأله عترت» باشد»، عمر و موافقینش همان را کراراً از آن حضرت شنیده بودند، ولی در آن مواقع این گونه با حضرتش رو به رو نمیشدند، و اینطور جسورانه به آن وجود مقدس گفتگو نمیکردند، به جهت آنکه در آن زمانها پیغمبر(ص) در حال صحت و سلامتی به سر میبردند، و این قوم میدانستند که اگر زبان به معارضه بگشایند، و او را مخالفت کنند، خواهی ناخواه اسرارشان فاش میشود، و در مخاطره واقع شده، و جز فضاحت و رسوایی و منکوب شدن چیز دیگری نصیبشان نخواهد شد.
لیکن در این روز «روز پنجشنبه» که آن حضرت در شُرُف مرگ بود (گاه از هوش رفته و گاه به هوش میآمد) این افراد مجلس مطمئن شدند که حیات او دنباله ندارد، و عن قریبٍ دنیا را بدرود میگوید، و میدان برای آنان خالی میماند و کسی نیست که ایشان را محاکمه کند، فرصت را غنیمت شمرده و با تمام قوا در برابر حضرتش ایستادگی نمودند و نگذاشتند آن کتابت عملی شود، بلکه آن وجود مقدّس را رجم به هذیان کردند، تا گفتارش را از صحّت و اعتبار بیندازند، و دیگران به سخنانش ترتیب اثر ندهند.
آقای نصرتآبادی تمام این هتّاکیها و جسارتها موقعی صورت گرفت که منظور آن حضرت از مرحله زبان تجاوز ننموده بود و لباس عمل ببر نکرده بود، و اگر فرضاً حضرتش مقاومت میکردند و برای کتابت اصرار میورزیدند اهل مجلس نیز مقابله به مثل کرده و شدت عمل به خرج میدادند، و آتشی به پا میکردند که هیچ قدرتی توانایی خاموش کردن آن را نداشت، و بیم آن میرفت که یهود و سایر مشرکین و منافقین که همیشه در کمین دین نشسته بودند، از این موقعیت ناهنجار استفاده کرده، و ضرباتی بر اسلام وارد نموده، که به مراتبی بیش از این بدبختیهایی که ما مسلمین در این اعصار گرفتار آنها هستیم مبتلا میگشتیم.
در نتیجه: به ملاحظه این جهات (و امثال آنها) بوده که آن حضرت از کتابت صرفنظر نمودند و از خطراتی سوزانندهتر (از آنچه ما گرفتار آنها هستیم) جلوگیری نمودند.
اضافه میکنم: آقای نصرتآبادی جوّ آن مجلس آن گونه بوده که اگر (فرضاً) یکی از افراد آن مجلس اراده امتثال امر آن حضرت مینمود، و اقدام درآوردن دوات و صحیفه میکرد بایستی (اولاً) از جان خود بگذرد و خویش را در خطر نابودی اندازد، تا بتواند قدمی از قدم بردارد، و باز هم به خواسته خود موفق نمیگردید، زیرا جمعیتی که اشراف کائنات و افضل انبیاء(ص) را (برای پیشرفت مقاصد خود) رجم به هذیان کنند، واضح است که با دیگران چها خواهند کرد (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل).