6. چنانکه در «کنزالعمال» جلد 11 ط بیروت مؤسسه الرساله کتاب الفتن صفحه 114 آمده است:
اِفْتَرَقتِ الْیَهُودُ عَلی اِحْدی وَ سَبْعینَ فِرْقةٍ فَواحِدَةٌ فِی الْجَنَّةِ وَ سَبْعُونَ فِی النّارِ وَافْتَرَقْتِ النَّصاری عَلی ثِنَتَیْنِ وَ سَبْعینَ فِرْقَةً فَاِحْدی وَ سَبْعُونَ فِی النّارِ وَ واحِدَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ الّذی نَفْسُ مُحمَّدٍ بِیَدِهِ لَتَفْتِرَقَنَّ اُمّتی عَلی ثَلاثِ وَ سَبْعینَ فَرِقَة فَواحِدَةُ فِی الجَنَّةِ وَ ثِنتانْ وَ سَبْعُونَ فِی النّارِ الحدیث)
یعنی یهود هفتاد و یک فرقه شدند یک فرقه آنان در بهشت و هفتاد فرقه ایشان در آتش، و نصارا هفتاد و دو فرقه شدند هفتاد و یک فرقه ایشان در آتشند و یک فرقه در بهشت (سپس پیغمبر(ص) فرمود) سوگند به آن خدایی که جان محمد در دست اوست البته امت من هفتاد و سه فرقه میشوند یک فرقه آنان در بهشت و هفتاد و دو فرقه ایشان در آتشند.
آقای نصرت آبادی جمیع این فِرَق مسلمین هم قرآن میخوانند و هم برای اثبات مذهبشان با قرآن استدلال میکنند، با آنکه هر کدام از ایشان یک مذهب مخصوص به خود دارند، و هر صاحب مذهبی خود را بر حق میداند و طرف مقابل خویش را باطل میپندارد، پس اگر قرآن کریم به تنهایی کفایت امور مسلمین را میکرد و رفع اختلافات ایشان را مینمود، نبایستی امت اسلامی هفتاد و سه فرقه شوند!.
خلاصه گفتار بالا این است: قرآن کریم به تنهایی رفع اختلاف نمیکند وگرنه مسلمین هفتاد و سه فرقه نمیشدند.
7. و تأیید میکند گفتار بالا را این حدیث:
اَتانی جَبْرَئیلُ علیه السلام آنِفاً فَقالَ: اِنّا لِلّهِ وَ اِنّااِلَیهِ راجِعُونَ قُلْتُ اَجَلْ اِنّا لَلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ، فمِمَّ ذلک یا جَبْرَئیلُ؟ قالِ اِنَّ اُمّتِکَ مُفتِّنةٌ بَعْدَکَ بِقلیلِ مِنَ الدَّهْرِ غَیْرَ کَثیرٍ قُلتُ فِتْنَةَ کفرا و فتنة ضَلالَةٍ؟ قالَ کُلّ ذلِکَ سَیَکُونُ فقلْتُ وَ مِنْ اِینَ ذاکَ وَ انَا تارِکٌ فیهم کِتابَ اللهِ؟ قالَ بِکتابِ اللهِ یُضِلُّونَ وَ اَوَّلُ ذلِکَ مِنْ قِبَلِ قُرّائِهِمْ وَ اُمرائِهِمْ الحدیث / کنز العمال، جلد 11، کتاب الفتن و الاهواء که این حدیث تصریح دارد به اینکه با وجود قرآن میان مسلمین، باز گمراه میشوند؟!
آقای نصرتآبادی برای تأیید و تحکیم گفتار بالا نیز اضافه میکنم: پیغمبری که تمام قرآن بر قلب مقدس او نازل شده [20] و به جمیع معناهای ظاهری و باطنی آن عالم و آگاه است، و تمام اسرار ان را میداند، و مجموع قرآن را هم در اختیار مسلمین گذارده است، با این وصف میفرماید: دوات و صحیفه بیاورید تا بنویسم برای شما چیزی را که بعد از من گمراه نشوید، این نیست مگر آنکه خود آن حضرت(ص) میدانستند قرآن کریم به تنهایی کفایت امور مسلمین را نمیکند، و جلوگیر تفرّق و تشتّت آنان نیست، به همین جهت امر کردند به آوردن دوات و صحیفه.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی راستی جوابی دادید که به کلی اشکال مرا برطرف نمود، و انگشت روی موضوعی گذاردید که کمتر افراد به آن توجه پیدا میکنند، زیرا (همانطوری که فرمودید) هیچ فرقهای از فرق مسلمین جهان نیست مگر آنکه درباره قرآن ثناء جمیلی نموده، و در تألیفات خود به آیات قرآن استدلال کرده و دانشمندان هر فرقهای تفسیرهایی از برای قرآن نوشتهاند، و با آنکه جمیع آن فرقهها خویشتن را از متمسکین به قرآن میدانند، ولی با یکدیگر مخاصمه مینمایند، و همدیگر را لعنت میکنند، بلکه برخی از آن فِرَق خون فرقه دیگر را حلال میدانند.
در نتیجه هر عاقل بیغرضی از این جوّی که مسلمین را گریبانگیر شده، و از این وضعی که مسلمانان جهان را احاطه کرده مطمئن میشود بلکه یقین پیدا میکند که قرآن کریم نتوانسته اختلافات مسلمین را ریشهکن کند، و جمیع ایشان را در یک صراط مستقیم نگاه بدارد!