قسمت پانزدهم از «ثم اختر للحکم» تا «تطلب به الدنیا» .
امام علیه السلام در این قسمت از کلامش اوصاف قُضات و شرایط قضاوت را بیان مینماید و به مالک امر میفرماید که از بین برترین افراد ملّتت اشخاصی را برای قضاوت و داوری انتخاب کن که این صفات را دارا باشند:
1. باید قاضی کسی باشد که کارها یه او سخت نیاید، و از عُهده هر حکمی برآید.
2. و نزاع کنندگان او را خشمگین نکنند و طوری باشد که لجاجت و ستیزگی دادخواهان و مرافعه کنندگان او را از جای نکند.
3. و اگر لغزشی برای او پیش آید که از حق منحرف شود، نباید در آن پایداری کند و استقامت نماید، بلکه همان ساعت از آن دست بردارد.
4. و هرگاه در حین خطاء خویش حق را یافت و حکم واقعی را به دست آورد، بایستی فوراً به آن بازگشت نمود، و از رجوع کردن به حق درمانده نشود.
5. و نفس او طمعکار نباشد که شخص طمّاع نمیتواند به حق حکم کند.
6. و به اندک فهم اکتفاء نکند بلکه تا آنجایی که میتواند برای فهمیدن واقع کوشش نماید.
7. و بایستی قاضی از تمام مردم امورات مشتبه را بهتر و بیشتر بداند تا در مشتبهات واقع نشود.
8. و حجّت و دلیل را از جمیع مردم بیشتر قرار گیرد، تا گفتارهایش همه با برهان و دلیل باشد واحدی نتواند به او ایرادی بگیرد و یا حکم او را ردّ کند.
9. و کمتر از دیگران از مراجعه کردن دادخواهان دلتنگ گردد.
10. و برای کشف کردن امورات، مراجعین از همه مردم شکیباتر و صابرتر باشد، زیرا تا واقع هر چیزی آشکارا نگردد، حکم کردن درباره آن چیز خلاف و نامشروع میباشد.
11. قاضی باید قاطع باشد یعنی هنگامی که به مطلب پی برد و موضوع برای او روشن شد، بایستی فوراً حکم دهد و آن را تأخیر نیندازد و دادخواهان را سرگردان نکند.
12. و نیز باید از افرادی باشد که تعریف کردن و ستودن مردم او را به خودبینی وادار نکند و سبب عُجب و خودپسندی نشود.
13. و نیز طوری نباشد که تشویق کردن و گول زدن مردم، او را به یکی از دو طر مایل گرداند، و در نتیجه حق در این میان پایمال شود.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی این شرایطی که امیرالمؤمنین علیه السلام برای قاضی بیان کردهاند بسیار کمیاب است، و شاید بیش از یک درصدد مردم این صفتها را دارا نباشند.
بابویهی: آقای نصرتآبادی من از مثل شمایی که شخص هستید روحانی بیش از این انتظار داشتم، اگر جنابعالی در این شرایط مذکوره دقت میکردید، میدیدید که بسا در میان یک شهر یک فردی که متّصف به این اوصاف باشد یافت نشود، و به همین جهت است که امام علیه السلام پس از این توصیفات میفرماید: این نوع قاضی قلیل و اندک میباشد، و از این روی به مالک تأکید میکند که برای انتخاب قاضی بسیاری تأمل و دقت کن.
آقای نصرتآبادی مصداق این کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام کسی است که در فقاهت کامل و به جمیع احکام شرعیّه مسلَط، و به متشابهات و مشتبهات از همه خبیرتر باشد.
و نیز از حیث ایمان و از حیث اخلاق حسنه در حدّ کمال بوده به طوری که تقوای او مانع رشوهخواری و حقکشی و طرفداری و تعصّبورزی و دیگر خلافهای شرع باشد، و صفات حسنه او نگذارد که به مراجعین و دادخواهان تندخویی و بداخلاقی کند و ستایش و مدیحه سرایی مردم او را به عُجب و خودخواهی وادار نکند.
آقای نصرتآبادی من از جنابعالی سؤال میکنم: آیا شما در همین شهر مقدس مشهد چند نفر سراغ دارید که جامع تمام این صفات کمالیه بوده تا لیاقت قضاوت داشته باشد؟
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی من از شما عذر میخواهم که بیدقت و تحقیق حکم کردم، و بدون آنکه در این کلمات امام علیه السلام تأمّل کرده باشم اظهار نظر نمودم، و راستی اگر قاضی شدن وابسته به این اوصاف نامبرده باشد، باید گفت که قاضی واقعی شرعی مانند کیمیا کمیاب بلکه نایابست.
بابویهی: آقای نصرتآبادی شما بدانید که موقعیت قاضی موقعیّت خطرناکیست زیرا خون مردم و اموال و املاک مردم، و نوامیس مردم در اختیار قضات میباشد، و اگر قاضی آن صفات حمیده نامبرده را دارا نباشد، با هستی مردم بازی خواهد کرد و تمام آنها را زبر و رُو خواهد نمود، چنانکه امام علیه السلام در این کلمات خود به همین معنی اشاره نموده که فرموده است (ای مالک) در انتخاب قاضی نظر بلیغی بنما، زیرا این دین همواره در دست اشرار بوده است که به هوا و هوس خود در آن عمل میکرده و به سبب آن دنیا طلبی مینمودهاند.
و باز امام علیه السلام به مالک سفارش میکند بعد از آنکه یک چنین قاضی را انتخاب کردی قضاوتها و حکمهای او را زیر نظر داشته باش تا از طریق حق منحرف نشود.
و باز برای محکم کاری به او میفرماید: قاضی را در توسعه قرار بده و از اموال به اندازهای به او کار سازی نما که احتیاجات او را به مردم کم کند و نگذارد نیازمندی وی را از جادّه حق منحرف نماید، و در قضاوت خیانت کند، و باز میفرماید: قاضی را آنچنان به خودت نزدیک کن که از خطر ایمن شود، و مردم نتوانند او را ناگهانی تباه نمایند.