بابویهی: آقای نوبختی از مجموع گفتارهای پیش به این نتیجه میرسیم که این بشری که در میان دوراهی هدایت و ضلالت، در میان دوراهی نفع و ضرر، در میان دوراهی خیر و شر و در میان دوراهی امنیّت و خطر واقع است، جدّاً نیازمند به دینی (سلسله قوانینی) است که تمام مصالح و مفاسد حیاتی او را عهدهدار باشد، سعادت ابدی و خیر دنیا و آخرت او را ضمانت کند، هدایت و ضلالت را به او بنمایاند، امورات نفع بخش را از زیانآور جدا کند، خیر و شر را به او بفهماند و نجاتبخش را از خطرزا مشخّص نماید.
البته واضح است که تأسیس یکچنین دین و مذهب، در دسترس بشر نخواهد بود، مؤسّس آن نمیتواند باشد مگر کسی که هیچگونه خطا، انحراف، ضلالت، لغزش، تغیّر، تحوّل، خلل و اختلافی در گفتارش راه نداشته و پایه احکام و قوانینش بر علم ثابت محیطی جای گذاری شده باشد که او فقط ذات باریتعالی آفریننده جهان و جهانیان است و بس.
نوبختی: آقای بابویهی من از این بیان شما به نکته جالبی متوجه شدم که گفتار شما را جداً تأیید میکنم و آن نکته این است: بشری که برای حفظ و حراست خود، تأسیس انواع قوای دفاعیه میکند یعنی لشکرهائی نیرومند، حزبهایی کاری، جاسوسهایی زبردست و سلاحهایی خطرناک تهیّه مینماید (که تشکیل این گونه چیزها خود نابسامانیهائی را به بار میآورد و هزینههای کمرشکنی را در خود هضم میکند) اگر این بشر چنینی میتوانست تأسیس یک سلسله قوانینی که سعادت همیشگی خود را تأمین کند (به طوری که به هیچ یک از آن امورات نامبرده نیازمند نشود) البته هیچگاه خود را در این مهلکهها نمیانداخت و این بارهای گران را به دوش نمیکشید، بلکه قوانین و احکامی را برای خود تأسیس میکرد و به آنها عمل مینمود و خویش را از آن همه بدبختیها و رنجها و گرفتاریهای نابود کننده نجات میداد.
ولی چون ما میبینیم جمیع ملل جهان همواره با یکدیگر در ستیزند و به همدیگر یورش میآورند و هر دولتی افراد ملت خود را سرکوب میکند و با کمک زور و قلدری آنان را مانند چهارپایان مهار مینمایند تا از جای نکَنَند و آشوبها برپا ننمایند، از اینجا میفهمیم که هیچیک از آنان دسترسی به آنگونه قوانین نداشته و تأسیس یکچنان احکام برایشان محال بوده است.
بابویهی آقای نوبختی من از توجه شما به این نکته دقیق بسیار خرسندم که از خمودی و جمودیت فکری بیرون آمدهاید و بایستی بکوشید تا نیروی تعقل و تفکرتان روز به روز افزون گردد و به پیشرفتتان افزوده شود.