35. و نیز درباره شرح این صفت «الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» چنین میگویند:
قال: خطب الناس، وقال: ايّهاالناس مروا بالمعروف، وانهوا عن المنكر، فانّ الامر بالمعروف، والنهي عن المنكر لايقرّب اجلاً، ولا يؤخّر رزقاً. وذكروا انه توضّأ مع الناس في ميضأة المسجد،فزحمه رجل فرمى به، فاخذ الدرّة فضربه، ثم قال له: ليس هذا لما صنعت بي، ولكن يجيءمن هو اضعف منّي فتفعل به مثل هذا فتضمن. قال: و استظل یوماً فی حانوت من المطر فنحّاه صاحب الحانوت.
یعنی (یکی دیگر از صفات آن حضرت آنست که امر به معروف و نهی از منکر مینمود، (ابن دأب میگوید: امیرالمؤمنین علیه السلام خطبهای خواند و فرمود: ای مردم امر کنید به معروف و نهی نمایید از منکر، به درستی که امر به معروف و نهی از منکر اجل کسی را جلو نمیاندازد، و روزی را عقب نمیبَرَد (ابن دأب میگوید گفتهاند که آن حضرت در جایگاه وضوئی با مردم وضو میگرفت که مردی او را فشار داده و بینداخت حضرت او را با تازیانه بزد و فرمود: این نه برای آنست که با من چنین رفتاری نمودی، بلکه برای آنست که با ضعیفتر از من برخورد میکنی و این عمل را درباره او انجام میدهی و در نتیجه دیهای گردن گیرت میشود.
تأیید میکند این گفتار را کلام دیگر آن حضرت که میفرماید:
و انّ الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لخُلقان من خُلق الله سبحانه، و انّهما لایقرّبان من اجل، و لا ینقصان من رزق . [402] یعنی امر به معروف و نهی از منکر دو صفت و خُلق هستند از جمله خوهایی که محبوب و پسندیده خداست، و این دو امر مرگ را نزدیک نمیگردانند و روزی را کم نمیکنند (زیرا مرگ و روزی هر کس مقدّر است و تغییری و تبدیلی در آن نیست پس از امر به معروف کردن و نهی از منکر نمودن نبایستی ترسید.
و نیز تأیید میکند گفتار فوق را آنکه امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن خطبه بلیغی سرزنش میکردند مردم را که ترک نمودند امر به معروف و نهی از منکر را چنانکه میفرماید:
و انّ عندکم الامثال من بأس الله و قوارعه، و ایّامه و وقّائعه، فلا تستبطئوا وعیده جهلاً یأخذه و تهاوناً ببطشه، و یأساً من باسه، فان الله سبحانه لم یلعن القرن الماضی بین ایدیکم الاّ لترکهم الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، فلعن الله السفهاء لرکوب المعاصی، و الحلماء لترک التناهی. [403]
یعنی (ای مردم داستانهای پیشینیان در دسترس شماست: از عذابهای خدا و سختیهای کوبنده او، و روزگارهای خشم، و پیشآمدهای ناگوار او، پس عذاب او را دیر مپندارید، از جهت آنکه جهل به مؤاخذه دارید، و آنکه سخت گیری او را سهل میشمارید، و به عذاب او نرسیدهاید (زیرا حکمت الهیّه اقتضاء میکند که عذاب گناهکاران را تأخیر اندازد تا نیکانشان توبه کنند و به شقاوت ظالمینشان افزوده گردد و خداوند گذشتگان را لعنت نکرده است مگر به جهت ترک نمودن امر به معروف و نهی از منکر، نفهمهایشان را لعنت نموده به سبب گناهشان و خردمندان را لعنت کرده است به جهت ترک نهی از منکر.
بابویهی: آقای نصرتآبادی امر به معروف و نهی از منکر (که از آن تعبیر به جهاد نیز آورده میشود دارای سه مرحله است و هر کدام از آنها با شرایطی واجب میشود، به طوری که در کتب فقهیّه تفصیل داده شده و آن سه مرحله از این قرار است:
1. جهاد نمودن با دست میباشد و مقصود از آن جنگ کردن با کفّار است و جاری نمودن حدودهای شرعیّه و تعزیر گناهکاران از مسلمین.
2. جهاد با زبانست که هرگاه انسان ببیند کسی حرامی را انجام میدهد بایستی او را نهی کند.
3. جهاد با دل است، و این قسم از جهاد «نهی از منکر» بر هر مسلمانی واجب میباشد بدون هیچ شرطی، یعنی هرگاه شخص مسلمان دید که حرامی را مرتکب میشوند بایستی در دل خود آن را انکار نماید، یعنی به منکر بودن و بد بودن آن اعتقاد داشته و از آن عمل بیزاری جوید و راضی و خوشنود از آن نباشد، و این انکار قلبی کمترین مرتبه از مراتب نهی از منکر و اقل واجب و علامت ایمان مؤمن میباشد.
و کسی که هیچ گونه از این سه مرحله را به جا نیاورد یعنی لساناً و قلباً و یداً نهی از منکر را ترک نماید او همچون مردهایست در میان زندهها چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده:
................ و منهم تارک الانکار المنکر بلسانه و قلبه و یده فذلک میت الاحیاء الخ. [404]