آن علی بن ابیطالبی که خداوند متعال او را نفس پیغمبر(ص) معرّفی فرموده است، چنانکه جلال الدین سیوطی در تفسیر خود به نام «الدرّ المنثور» جلد 2 صفحه 38 ذیل آیه شریفه:«فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَى الْكَاذِبِینَ» . آل عمران: 61 مینویسد:
115. و اخرج الحاكم و صححه و ابن مردويه و ابو نعيم في الدلائل عن جابر قال قدم على النبي صلى الله عليه و سلم العاقب و السيد فدعاهما إلى الاسلام فقالا اسلمنا يا محمد قال كذبتما ان شئتما اخبرتكما بما يمنعكما من الاسلام قالا فهات قال حب الصليب و شرب الخمر و أكل لحم الخنزير قال جابر فدعاهما الى الملاعنة فوعداه الى الغد فغدا رسول الله صلى الله عليه و سلم و اخذ بيد علي و فاطمة و الحسن و الحسين ثم ارسل اليهما فابيا ان يجيباه، فاقرّا له فقال و الذي بعثني بالحق لو فعلا لامطر الوادي عليهما نارا. قال جابر فيهم نزلت: تعالوا ندع أبناءنا وأبناءكم الایة. قال جابر انفسنا و انفسكم رسول الله صلى الله عليه و سلم و علي و ابنائنا الحسن و الحسين و نسائنا فاطمة.
(خلاصه ترجمه حدیث): جابر میگوید (دو نفر از مسیحیان): عاقب، سید، به حضور پیغمبر(ص) شرفیاب شدند، آن حضرت ایشان را دعوت به اسلام نمود، گفتند ما اسلام آوردهایم حضرت فرمود دروغ میگویید، اگر بخواهید به شما خبر میدهم که چه چیز مانع اسلامتان شده است، گفتند خبر بده ما را، پیغمبر فرمود: دوستداری شما صلیب را و آشامیدنتان شراب و خوردنتان گوش خوک را(جلوگیر از اسلام آوردن شما شده است)، جابر میگوید: آن حضرت ایشان را دعوت به مباهله [210] نمود، وعده فردا را دادند چون فردا شد، رسول الله(ص) دست علی بن ابیطالب(ع) را گرفته با فاطمه و حسن و حسین آمدند (و کسی را) به جانب آن دو نفر فرستادند، ایشان حاضر بر مباهله نشدند، و اقرار به حقانیت پیغمبر کردند، آن حضرت فرمود سوگند به آن خدایی که مرا به حق مبعوث نمود، اگر با من مباهله میکردند بیابان برایشان آتش میبارید، سپس جابر گفت این آیه شریفه (آیهای که در بالا درج شده) در این مورد نازل شده، باز گفت: مقصود از «دو کلمه» «انفسنا و انفسکم» رسول الله و علی بن ابیطالب است، و از «ابنائنا» حسن و حسین و منظور از «نسائنا» فاطمه میباشد.