بابویهی: روز چهارشنبه 12 محرّم برابر با 27 مهر بود که مجلس بحث نیز تشکیل گشت و آقایان وارد شدند و پس از اداء مراسم متعارفه نخست آقای شیخ محمد نصرتآبادی رو به اینجانب کرده گفت آقای بابویهی من شب گذشته شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید را مطالعه میکردم، به مبحثی برخورد کردم که اشارهای به فضائل خلفاء داشت و البته قسمتی از عبارتش همان نظریه شما را تأیید میکرد که میفرمودید: احادیث فضائل خلفاء جعل و از پیش خود ساخته هستند، ولی ضمناً موضوعی را مطرح کرده است که خواطر مرا مشوّش نمود.
بابویهی: آقای شیخ محمد نصرتآبادی شما بدانید که دأب و عادت عدّهای از مورّخین و نویسندگان اهل تسنّن همین است که سمّی مخلوط به عسل میکنند، اکنون بگویید ببینم آنچه جنابعالی را ناراحت کرده است چیست؟
نصرتآبادی: آقای بابویهی گفتار ابن ابی الحدید در این باب نسبتاً مفصّل است و خلاصه آن قسمتی که مرا ناراحت نموده اینست: میگوید: احادیثی را هم که شیعه در فضیلت علی بن ابیطالب(ع) نقل کردهاند مجعول است و هواخواهان ابابکر به واسطه رقابت و معارضه با آن احادیثی را در فضیلت خلیفهشان ساختند. و اگر اجازه بدهید متن عبارت او را برایتان بخوانم زیرا کتابش نزدم حاضر است.
بابویهی: آقای نصرتآبادی البته بایستی این موضوع پیگیری شود تا حقیقت امر به دست آید، فعلاً شما متن عبارت ابن ابی الحدید را بخوانید و پس از آن جلسه را تعطیل میکنیم تا من در اطراف گفتارش دقت کنم و تحقیقات لازمه را به عمل آورم و در روز آینده محصول مقاله او را به عرضتان برسانم:
شیخ محمد نصرتآبادی: ابن ابی الحدید در جلد 3 شرح نهج البلاغه ذیل خطبه: (201 و قد سأله سائل من احادیث البدع ) ص 17 مینویسد:
و اعلم ان اصل الاکاذیب فی احادیث الفضائل کان من جهة الشیعة فانهم وضعوا فی مبدء الامر احادیث مختلفة فی صاحبهم حملهم علی وضعها عداوة خصومهم نحو حدیث السطل و حدیث الرمانة و حدیث غزوة البئر التی کان فیها الشیاطین و تعرف کما زعموا بذات العلم و حدیث غسل سلمان وطی الارض و حدیث الجمجمة و نحو ذلک،
فلما رأت البکریة ما صنعت الشیعة وضعت لصاحبها احادیث فی مقابله هذه الاحادیث نحو لو کنت متخذا خلیلا. فانهم وضعوه فی مقابلة حدیث الاخاء. و نحو سد الابواب فانه کان لعلی علیه السلام، فقبلته البکریة الی ابی بکر و نحو ائتونی بدواة و بیاض اکتب فیه لابی بکر کتابا لایختلف علیه اثنان ثم قال یابی الله تعالی و المسلمون الا ابابکر فانهم وضعوه فی مقابلة الحدیث المرویّ عنه فی مرضه ایتونی بدواة و بیاض اکتب لکم ما لاتضلون بعده ابدا فاختلفوا عنده و قال قوم منهم لقد غلبه الوجع حسبنا کتاب الله، و نحو حدیث انا راض عنک فهل انت عنی راض و نحو ذلک،
فلما رأت الشیعة ما قد وضعت البکریّة او سعوا فی وضع الاحادیث فوضعوا حدیث الطوق الحدید الذذی زعموا انه فتله فی عنق خالد و حدیث اللوح الذی زعموا انه کان فی غدائر الحنفیة ام محمد، و حدیث لایفعلن خالد ما امر به و حدیث الصحیفة التی علقت عام الفتح بالکعبة و حدیث الشیخ الذی صعد المنبر یوم بویع ابوبکر فسبق الناس الی بیعته و احادیث مکذوبة کثیرة تقتضی نفاق قوم من اکابر الصحابة و التعابعین الاولین و کفرهم و علی ادون الطبقات فسقهم.
فقابلتهم البکریة بمطاعن کثیرة فی علی و فی ولدیه و نسبوه تارة الی ضعف العقل و تارة الی ضعف السیاسة و تارة الی حبّ الدنیا و الحرص علیها.
و لقد کان الفریقان فی غنیة عما اکتسباه و اجترحاه و لقد کان فی فضائل علی علیه السلام الثابتة الصحیحة و فضائل ابی بکر المحققّة المعلومة ما یغنی عن تکلّف العصبیّة لهما فان العصبیّة لهما اخرجت الفریقین الی ذکر الرذائل و من تعدید المحاسن الی تعدید المساوی و المقابح نسئل الله تعالی ان یعصنا من المیل الی الهوی و حب العصبیّة و ان یجرینا علی عودنا من حب الحق این وجد و حیث کان سخط ذلک من سخط و رضی به من رضی بمنّه و لطفه.
بابویهی: من عبارت ابن ابی الحدید به آخر رسید و جلسه تعطیل گردید سپس آقایان خدحافظی کرده و رفتند.