صفحه اصلی   ارتباط با ما

Top of Box
Login ورود کاربران
کلمه کاربری

رمز عبور


Bottom of Box
Top of Box
Statistics آمار بازدیدکنندگان کاربران آنلاین : 31
بازدید های امروز : 18,625
بازدید های دیروز : 36,447
کل بازدید ها : 42,612,861
بازدید از این صفحه : 6052
پر بازدید ترین روز : 1392/2/23
بیشترین بازدید : 101023
بیشترین کاربر آنلاین : 623
Bottom of Box
Top of Box
با قرار دادن لینـک و لـوگـوی ما در وب سـایت یا وبـلاگتان جـهت معرفی و تـشویق بـازدیـدکنندگان به بازدید از این سایت از اجـر معنوی آن بهره مند شوید
Logo of Monazere.ir
Bottom of Box
برای اضافه کردن این صفحه به لیست , ابتدا باید با کلمه کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید

برنامه نویسی اختصاصی
هاست 50 مگابایت
یک دامنه ir
ریسپانسیو
قابلیت ارتقا


آثاری که این اعمال عمر در بین مسلمین جهان به جای گذارده

بابویهی: آقای نصرت‌آبادی و آقای نوبختی من به شما بگویم: این عمل ناروای عمر کم‌ترین اثری که در آن روز به جای گذارده این است که یک دو دستگی آشکاری در میان مسلمین ایجاد کرده

زیرا اطرافیان و هواخواهان عمر این اعمال او را تأیید می‌کرده‌اند، و فرقه‌ای هم در مقابل آنان از این کردارهای عمر تبرّی و بیزاری می‌جستند و خلاف آن را معتقد بوده‌اند به دلیل آن‌که عدّه‌ای از اصحاب را بازداشت کرده و آنان را تحت نظر قرار داد (چنان‌که در حدیث بالا ملاحظه نمودید) به جهت آن که این دسته از اصحاب با این روش و سیره عمر مخالفت می‌کردند و به واسطه نقل کردن احادیث پیغمبر(ص) برای عمر فضیحت به بار می‌آوردند.

نتیجتاً در همین‌جا میان مسلمین آن عصر شکاف عمیقی ایجاد گشت، وحدت و اتحاد آنان به نفاق و تفرقه مبدّل شد و مسلمانان به دو دسته تقسیم شدند.

و پر واضح است که این دو دسته خواهی ناخواه در نزد یک‌دیگر مبغوض و منفور بوده‌اند یعنی تمام افراد این‌دسته با افراد دسته مقابل دشمنی می‌کردند و بر علیه آنان تبلیغ می‌نمودند و همین عمل را آن دسته با این افراد بدون کم و زیاد انجام می‌دادند.

به طور اختصار می‌گویم: چون مدّتی به این منوال گذشت میان افراد هر دسته‌ای نقادهای جزئی چشمه می‌کند زیرا از طرفی مردم در دوستی و دشمنی با یک‌دیگر مساوی نیستند و از طرف دیگر به سبب گذشتن ایام و از بین رفتن سرکردگان آنان این نقارهای داخلی، ریشه‌دار می‌گردند، نتیجتاً در هر دسته‌ای عقاید گوناگونی رخ خواهد داد، بالاخره هر دسته‌ای دسته‌های مختلفی را تشکیل می‌دهد و هلّم جرّا این نفاق و افتراق رو به زیادتی می‌رود و ایجاد دو دستگی‌های جدیدی می‌نماید و حزب‌های نوینی تولید می‌کند، و هر قدر به تعداد احزاب اضافه شود، کینه‌ها و دشمنی‌های درونی (حزب‌های متقابل) شعله‌ورتر می‌گردد، تا آن‌جایی که قتال و خونریزی و فساد در میان آنان ساری و جاری می‌شود. چنان‌که بنده و شما و دیگران تمام این نابسامانی‌ها و خانمان‌سوزی‌هایی که در میان مسلمین جهان رخ داده (که جمیع این مفاسد محصول همان کِشت صدر اسلام می‌باشد) حسّاً مشاهده می‌کنیم. آن‌چه ما در این‌جا یادآوری نمودیم مشتی از حرواریست که کتب اهل تسنن نقل نموده‌اند.

و قمستی دیگر از اعمال ناشایسته عمر در ضمن مباحث بیان شده است برای مزید اطلاع به آن‌جا نیز مراجعه نمایید.

بابویهی: آقای نصرت‌آبادی و آقای نوبختی آن‌چه تا به این‌جا به عرضتان رساندم یک سلسله از اعمال و رفتارهای ننگین عمر بن خطاب بوده و اینک می‌خواهم اندکی از موقعیت مردمی و هویّت ذاتی او را برایتان بیان کنم توجه نمایید.

27. ابن عبدالبرّ در «الاستیعاب» جلد 2 کتاب النساء ترجمه خولد بنت ثعلبه می‌نویسد:

و قد روی خلید بن دعلج عن قتادة قال خرج عمر من المسجد و معه الحارود العبدی فاذا بامرأة بزرت علی ظهر الطریق فسلّم علیها عمر فرد ّت علیه السلام و قالت هیهات یا عمر عهدتک و انت تسمی عمیراً فی سوق عکاظ ترعی الضأن بعصاک فلم تذهب الایام حتی سمیت عمرا ثم لم تذهب الایام حتی سمیّت امیرالمؤمنین فاتق الله (الحدیث).

قتاده می‌گوید: عمر با حارود عبدی از مسجد بیرون آمدند ناگاه زنی پیدا شد عمر به او سلام کرد آن زن جواب داد و به او گفت: هیهات ای عمر من از پیش ترا می‌دیدم که نامت «عمیر» بود و در بازار «عکاظ» با عصایت بُز می‌چرانیدی چندی نگذشت که ترا عمر نامیدند سپس چیزی نگذشته است که امیرالمؤمنین می‌گویندت، بترس از خدا

28. «کنزالعمال» جلد 6 صفحه 345 می‌نویسد:

(قال) عن الضحاک قال: قال عمر یا لیتنی کنت کبش اهلی سمّنونی ما بدالهم حتی کنت اسمن ما اکون زارهم بعض من یحبّون فجعلوا بعضی شواءً و بعضی قدیداً ثم اکلونی فاخرجونی عذرة و لم اکن بشراً. (قال) اخرجه هناد

ضحاک می‌گوید عمر گفت ای کاش من در میان اهلم قوچی بودم و مرا فربه می‌کردند و تا آن‌جایی که می‌توانستم چاق می‌شدم، وقتی دوستان به دیدارشان می‌آمدند نیمی از من را بریان و نیم دیگر مرا در دیگ می‌پختند و می‌خوردند و مرا به صورت پشگل «عذره» بیرون می‌آوردند و من بشر نبودم. بخوانید و ببینند دنباله‌رو کی هستید؟

بابویهی: مجلس امروز در همین‌جا خاتمه پیدا کرد آقایان خداحافظی نموده و رفتند.