قسمت بیسم از «ثم اللهَ اللهَ» تا «و وثقوا بصدق موعود الله لهم» .
امام علیه السلام در این قسمت از کلامش سفارش فقراء و مستمندان را به مالک مینماید بلکه او را تهدید میکند از مسامحه کردن در رسیدگی به ایشان، میفرماید: (ای مالک) از خدا بترس از خدا بترس درباره طبقه زیردستان از مردم که بیچاره و بیچیز و نیازمند و گرفتار فلاکت و رنجوری و ناتوانی هستند، زیرا این طبقه دو قسمند: دستهای از آنان ذلت و بیچارگی خود را اظهار میکنند، و قسمتی از ایشان با آنکه نیازمند میباشند احتیاجاتشان را اظهار نمینمایند و تن به سؤال نمیدهند و دست تکّدی دراز نمیکنند.
(ای مالک) برای خوشنودی خدا آنچه را که او از حق خودش درباره فقراء به تو امر فرموده است به جای آور، قسمتی از بیت المال و غلههایی که از زمینهای غنائمی به دست آمده است برای این طبقه مقرّر کن خواه در شهرهای دور باشند و یا نزدیک.
(ای مالک) رعایت کردن حق هر یک از ایشان از تو خواسته شده است و تو مسؤل حقوق بیچارگان هستی.
(ای مالک) مواظب باش خوش گزرانی تو را از رسیدگی به احوال این طبقه باز ندارد.
(ای مالک) امورات کوچک و پیش پا افتاده آنها را به خواطر کارهای بزرگ از دست مده، بلکه تمام جهات این بیچارگان را وارسی نما.
(ای مالک) از روی تکبّر و خودخواهی صورت خود را از ایشان برمگردان.
(ای مالک) فقرائی که دسترسی به تو ندارند و مردم با چشم خواری به آنها نگاه میکنند و ایشان را پست میشمارند، تو از آنان جستجو نما و به کارهای آنان رسیدگی کن، و افرادی که از تو میترسند و نسبت به تو فروتنی دارند برای این گروه بگمار تا حوائج آنها را به تو گزارش دهند، سپس تو هم درباره احتیاجات ایشان چنان رفتار نما که روزی که خدا را (در قیامت) ملاقات میکنی عذر ترا بپذیرد، به جهت آنکه این طبقه در میان مردم از دیگران به عدل و داد محتاج ترند، زیرا توانایی دفاع از حق خویش را ندارند.
(ای مالک) بررسی کن به حال یتیمان خردسال و پیران سالخورده که چارهای در دست ندارند، و از طرفی هم خود را در معرض سؤال و گدایی در نمیآورند.
(ای مالک) آنچه را که گفتیم (و برنامه تو قرار دادیم) برای زمامداران سنگین است بلکه (به طور کلی) حق تلخ و ثقیل میباشد، ولی خداوند آن را سبک و آسان میگرداند برای کسانی که در طلب پاداش نیکو هستند و خود را برای صبر و شکیبایی ساختهاند و به وعدههای خدایی اعتقاد و اطمینان دارند.
نوبختی: آقای بابویهی بیشتر افراد هر مملکتی را همین طبقه سه و چهار (که بسیاری از آنان فقرا و بیچارگان میباشند) تشکیل می دهند، و ناراحتیهای هر جامعهای برای آنست که این گونه افراد در بین ایشان هستند، و اگر حکّام هر زمانی به این دستورهای امیرالمؤمنین علیه السلام عمل میکردند، این گروه از هر جهت تأمین میشدند و تمام نگرانیها و دشواریها به آسایش و رفاه تبدیل میگردید.
بابویهی: آقای نوبختی درست است که اکثریت هر جامعهای را همین طبقات مستنمدان و بیچارگان تشکیل میدهند، و جمیع نابسامانیها و مشکلات هر جمعیّتی به واسطه تهی دستان و فقراء آنان میباشد، و البته یگانه دارو و درمان این بدبختیها همان فرامین و دستورات امیرالمؤمنین علیه السلام میباشد و بس، ولی جواب این اشکال را امام علیه السلام در آخر این قسمت از کلامش بیان نموده که فرموده است:
ای مالک آنچه را ما در اینجا برای تو گفتیم عمل کردن به آنها برای حاکم سنگین میباشد. پس قطعاً هیچ کس زیربار یک سلسله اموراتی که تلخ و دشوار باشد نخواهد رفت، نتیجتاً این طبقات همواره با محرومیت روبرو هستند و با تلخیها سر میکنند.
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای نوبختی من برای تأیید گفتار آقای بابویهی چند جملهای را به عرضتان میرسانم:
آقای نوبختی شما کدام حاکمی را سراغ دارید حقوقی را که خداوند برای این طبقه مقرّر کرده است به ایشان بدهند؟
آیا حاکمی زکات مملکت خود را جمعآوری کرده است و میان مستمندان از ملّتش تقسیم کند؟
آیا ممکن است حاکمی از خوشگذرانی و عیاشی خود دست بردارد و آن قسمت از اوقاتش را به مصرف بیچارگان برساند؟
کدام حاکمی به خودش اجازه میدهد که وقتش را صرف کارهای کوچک بیچارگان کند؟
کدام حاکمی با روی باز و چهرهای گشاده با یک شخص فقیر روبرو میشود و خواسته او را برآورده میکند؟
کدام حاکمی نمایندگانی از طرف خودش به اکناف و اطراف کشور میفرستد تا فقراء و مستحقین آنجا را شناسایی کنند و به احوالات آنان رسیدگی نمایند.
بابویهی: آقای نصرتآبادی من از طرف آقای نوبختی و خودم از جنابعالی تشکر کرده و سپس به عرایض پیشم اضافه میکنم: البته یکی از بزرگترین بدبختیهای ما مردم (که علاج ناپذیر است) آنست که افرادی برای ما حکومت میکنند که متصف به این صفات نیستند، و تن به این گونه دشواریها نمیدهند زیرا همانطوری که امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است در صورتی این اعمال بر کسی سهل و آسان میشود که در پی پاداشهای نیکو در طلب جزاهای اُخروی بوده و به وعدههای الهی معتقد باشد، و امّا کسانی که اعتقادات معنوی آنان سست است و یا آنکه اصلاً به پاداشهای آخرتی تصدیق و گواهی نمیدهند، انتظار این گونه اعمال از آنها مانند انتظار چوپانی از گرگ میباشد.
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.