صفحه اصلی   ارتباط با ما

Top of Box
Login ورود کاربران
کلمه کاربری

رمز عبور


Bottom of Box
Top of Box
Statistics آمار بازدیدکنندگان کاربران آنلاین : 30
بازدید های امروز : 10,353
بازدید های دیروز : 16,168
کل بازدید ها : 45,079,073
بازدید از این صفحه : 5424
پر بازدید ترین روز : 1392/2/23
بیشترین بازدید : 41593
بیشترین کاربر آنلاین : 623
Bottom of Box
Top of Box
با قرار دادن لینـک و لـوگـوی ما در وب سـایت یا وبـلاگتان جـهت معرفی و تـشویق بـازدیـدکنندگان به بازدید از این سایت از اجـر معنوی آن بهره مند شوید
Logo of Monazere.ir
Bottom of Box

برنامه نویسی اختصاصی
هاست 50 مگابایت
یک دامنه ir
ریسپانسیو
قابلیت ارتقا


بهای این خانه

هنگامی که خریدار جنسی را می‌خرد، آن‌چه را که در برابر این جنس می‌دهد، آن چیز بهای این جنس حساب می‌شود.

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: آن کسی طمع و حب به دنیا او را وادار به خریدن چنین خانه‌ای می‌کند، بهای آن اینست که عزّت قناعت را از دست داده و داخل در ذلت و خواری سؤال گردیده،

زیرا طبیعی این دنیا است که هر قدر به آن اضافه شود شخص را محتاج‌تر به خود می‌کند، و لازمه این امر خدمت به دنیا و کوچکی کردن در مقابل آن می‌باشد، و همواره بایستی مالک آن، خادم نگهبانی و نگهداری آن گردد، و خود را اسیر آن بنماید.

نتیجتاً این شخص خریدار خانه‌ای را خریده و عزّت و آقایی خویش را بهای آن قرار داده است.

این موضوع بسیار دقیق است و فهمیدن آن نیازمند به دقّت می‌باشد.

ـ این معامله مشروط است ـ :

به آن‌که هر زیان و خسارتی که به این خریدار وارد آید به عهده آن کسی «ملک الموت» است که تباه کننده نفوس پادشاهان و گیرنده جان‌ةای گردن‌کشان و از بین برنده پادشاهی فرعون‌ها مانند کسری و قیصر و تُبَّع و حِمْیَر. [352] و از بین برنده کسانی که دارائی بر دارائی افزوده و آن‌ها را زیاد کردند.

(و از بین برنده) آن کسانی که ساختمان‌هایی بنا کرده و آن‌ها را مستحکم نموده و برافراشته و زینت داده‌اند (و از بین برنده) آن کسانی که اموالی را ذخیره کرده و جمع نموده و به گمان خود برای فرزند در نظر گرفته‌اند، که (این چنین شخص یعنی ملک الموت) همه آنان را به جایگاهی می‌فرستد که محلّ بازپرسی و رسیدگی به حساب و جای پاداش و کیفر می‌باشد، در آن زمانی که فرمان قطعی صادر شود که در آن وقت اهل باطل زیان و ضرر خواهند دید ـ «فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللهِ قُضِی بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ» غافر: 78.

 

[352] . نوبختی: آقای بابویهی امیرالمؤمنین علیه السلام در این کلام خود اشاره‌ای به پادشاهان سابق نموده‌اند، چنان‌چه صلاح می‌دانید این موضوع تاریخی را هر چند به طور اختصار باشد برای ما بیان نمایید.

بابویهی: آقای نوبختی گرچه این گونه مسائل از مبحث ما خارج می‌باشد ولی برای آن‌که خواسته شما را ردّ نکرده باشیم نام های قسمتی از سلاطین فارس را برای شما یادآوری می‌کنم:

در قرن‌های گذشته پادشاهان ایران را کسری می‌نامیدند و پادشاهان روم را قیصر و پادشاهان مصر را فرعون می‌گفتند و این‌ها یک لقب عمومی بوده است برای آن سلاطین.

پادشاهان فارس «سلسله ساسانیان»: «ملوک الاکاسره»

هر یکی از پادشاهان ساسانی را «کسری» می‌گویند: سر سلسله ایشان:

1. اردشیر بابک است پایتختش اصطخر فارس و گاهی مداین بوده مدت سلطنت او 14 سال.

2. پس پسر او شاپور پس از پدر به تخت نشست و مدت سلطنتش 31 سال

3. پس پسر شاپور، «هرمز» دوم 30 سال.

4. پس پسر هرمز، بهرام «اسکان خان» 13 سال و سه ماه.

5. پس از بهرام، «هرمز بن نرسی» که سازنده ایوان کسری بوده 7 سال.

6. پس از او هرمز پسر دیگر اردشیر به نام حبن مدّتی پادشاهی نمود.

7. پس از او «شاپور ذوالاکتاف» پسر هرمز 72 سال پادشاهی کرد و او اول کسی است که شاهنشاه شد و چون شانه مجرمین را از جای درمی‌آورد او را ذوالاکتاف گفته‌اند.

8. پس پسر او «ساتور» 5 سال.

9. پس پسر او «بهرام که سازنده کرمانشاه بوده 13 سال.

10. پس پسر او «یزدجرد» 21 سال.

11. پس از او «خسرو» پسر بهمن شاه دو سال و پنج ماه.

12. پس بهرام پسر یزدجرد مدتی سلطننت نمود.

13. پس پسر او یزدجرد 17 سال.

14. پس پسر دیگرش هرمز 9 ماه.

15. پس فیروزه ابن یزدجرد مدتی پادشاهی کرد.

16. پس بلاس پسر فیروزه 4 سال.

17. پس قباد برادر او 40 سال.

18. پس جاماسب برادر قباد یک سال.

19. پس انوشیروان عادل پسر قباد مدتی پادشاهی نمود.

20. پس پسر انوشیروان «هرمز» 10 سال و 9 ماه.

21. پس پسر هرمز خسروپرویز 39 سال.

22. پس از او شیرویه سازنده شهر شیراز 4 ماه.

23. پس از او اردشیر 1 سال.

24. پس از او پسرش فیروز مدتی پادشاهی کرد.

25. پس از او یزدجرد پسر شهریار مدتی سلطنت نمود.

26. پس از او پرویز 20 سال پادشاهی کرد.

«جنات الخلود»

بابویهی: آقای نصرت‌آبادی و آقای نوبختی چون این نامه امیرالمؤمنین علیه السلام به شرح برای عبرت‌گیری بوده است چنان‌که می‌بینیم سلاطین گذشته را یادآوری فرموده تا دیگران از نابود شدن آنان و از دست رفتن حکومت و سلطنتشان عبرت بگیرند، منهم مناسب دیدم که این اشعار خاقانی را (که اشاره به درگذشت پاره‌ای از پادشاهان ساسانی و از بین رفتن تاج و تخت ایشان می‌باشد) در این‌جا نقل کنم:

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان               ایوان مداین را آیینه عبرت دان

یک ره زره دجله منزل به مداین کن                        وز دیده دوم دجله بر خاک مداین ران

از آتش حسرت بین بریان جگر دجله                      خود آب شنیدستی کاتش کندش بریان

هر گه به زبان اشگ آواز دِه ایوان را                        تا آن‌که به گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان

دندانه هر قصری پندی دهت نَو نَو                          پند سر دندانه بشنو ز بُن دندان

گوید که تو از خاکی ما خاک توئیم اکنون                 گامی دو سه بر ما نه اشگی دو سه هم بفشان

از نوحه جغد الحق مائئیم به درد سر                      از د یده گلابی کن دردسر ما بنشان

آری چه عجب داری کاندر چمن گیتی                     جغد است پی بلبل نوحه است پی الحان

اینست همان درگه کور از شهان بودی                   حاجب ملک بابل هند و شه ترکستان

اینست همان ایوان کز نقش رُخ مردم                     خاک در او بودی ایوان نگارستان

از اسب پیاده شو بر نطع زمین رخ نه                      زیر پی پیلش بین شه مات شده نعمان

مست است زمین زیرا نوشیده بجای می                در کاسه سر هرمز خون دل نوشروان

کسری و تُرنج زر پرویز و به زرّین                             بر باد شده یکسر با خا ک شده یکسان

پرویز به هر بزمی زرین تره گستردی                       کردی ز بساط زر زرّین تره را بستان

پرویز که بنهادی بر خوان تره زرّین                          زرّین تره کو بر گو رو کم ترکوا برخوان

گویی که کجا رفتند این تاجوران یکیک                    زایشان شکم خاکست آبستن جاویدان

خون دل شیرین است آن می که دهد رزبان            زابُ گل پرویز است آن خم که نهد دهقان

از خون دل طفلان سرخاب رُخ آمیزد                       این زال سفید ابرو وین مام سیه پستان

و مقصود امیرالمؤمنین علیه السلام از کلمه «تُبَّع» پادشاهان یمن است.

و امّا «حِمْیَر»: اولین ملوک فرعون‌های مصر «ولید» است است که حِمْیَر جد او است، و ولید 175 سال در مصر سلطنت کرد و حضرت یوسف علیه السلام وزیر او گردید و پس از سلطنت رسید و فرعون زمان موسی پنج پشت به او می‌رسد و این فرعون هم اسم او ولید بوده و نام دیگرش ذوالاوتاد است زیرا مردم را به چهار میخ می‌کشید و ادعای خدایی می‌کرد و 411 سال پادشاهی نمود و آخر الامر با قومش در رود نیل غرق گردید و اولاد نداشت چون عنّین بود و زوجه او «آسیه» است.