صفحه اصلی   ارتباط با ما

Top of Box
Login ورود کاربران
کلمه کاربری

رمز عبور


Bottom of Box
Top of Box
Statistics آمار بازدیدکنندگان کاربران آنلاین : 38
بازدید های امروز : 23,819
بازدید های دیروز : 36,120
کل بازدید ها : 42,941,973
بازدید از این صفحه : 5226
پر بازدید ترین روز : 1392/2/23
بیشترین بازدید : 101023
بیشترین کاربر آنلاین : 623
Bottom of Box
Top of Box
با قرار دادن لینـک و لـوگـوی ما در وب سـایت یا وبـلاگتان جـهت معرفی و تـشویق بـازدیـدکنندگان به بازدید از این سایت از اجـر معنوی آن بهره مند شوید
Logo of Monazere.ir
Bottom of Box
برای اضافه کردن این صفحه به لیست , ابتدا باید با کلمه کاربری و رمز عبور خود وارد سایت شوید

برنامه نویسی اختصاصی
هاست 50 مگابایت
یک دامنه ir
ریسپانسیو
قابلیت ارتقا


خلافت و فدک ملعبه خلفاء گردید

بابویهی: آقای نصرت‌آبادی و آقای نوبختی بدانید، همان طوری که خلفاء شما خلافت را ملعبه خود قرار دادند، و مانند توپی که بچه‌ها با آن بازی می‌کنند، آن را به دست این و آن دادند (چنان‌که ابوسفیان به عثمان همین سفارش را نموده و به او گفت: بابی انت انفق و لاتکن کابی حجر و تداولوها یا بنی امیّه تداول الولدان الکرة فوالله ما من جنة و لانار. [250]

همان طور فدک را نیز بازیچه خود کرده، عدّه‌ای از این خلفاء آن را مانند ارث پدرشان دربست منحصر به خود نموده و پس از خود به اولادشان و یا هر کسی که دلخواهشان بوده است می‌دادند.

آقای نصرت‌آبادی و آقای نوبختی اگر فدک مال فاطمه (علیها سلام) نبوده (بلکه بنا به گفته ابوبکر) از حقوق مسلمین محسوب می‌شده است پس چرا عدّه‌ای از خلفاء شما در زمان حکومتشان، آن را به اولاد و ورثه فاطمه (علیها سلام) می‌دادند؟ و حقوق مسلمانان را تضییع می‌کردند؟

و اگر فدک مملوک فاطمه (علیها سلام) بوده است (همچنان که آن عده از خلفاء نامبرده بالا به عنوان ردّ ظلامه به ذیّه فاطمه (علیها سلام) مسترد می‌کردند) پس چرا ابوبکر با جعل حدیث و افتراء بر پیغمبر(ص) و تکذیب فاطمه یک چنین جنایتی را به آن بضعة الرسول نموده و حق مسلّم او را از بین برده است؟

وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنقَلَب ینقَلِبُونَ؛ شعراء:227.

بابویهی: آقای نصرت‌آبادی اینک متن گفتارهای بالا را از کتاب «السقیفه و فدک» صفحه 103 برایتان نقل می‌کنم:

157. (فی حدیث) قال: فلما ولي الامر معاوية بن ابي سفيان اقطع مروان بن الحكم ثلثها، و اقطع عمرو بن عثمان بن عفان ثلثها،و اقطع يزيد بن معاوية ثلثها، وذلك بعد موت الحسن بن علي عليه السلام، فلم يزالوا يتداولونها حتى خلصت كلها لمروان بن الحكم ايام خلافته، فوهبها لعبد العزيز ابنه، فوهبها ابنه عبد العزيز لابنه عمر بن عبد العزيز، فلما ولي عمر بن عبد العزيز الخلافة، كانت اول ظلامة ردها دعا حسن بن الحسن بن علي بن ابي طالب عليه السلام، وقيل: بل دعا علي بن الحسين عليه السلام فردّها عليه .

وكانت بيد اولاد فاطمة عليها السلام مدة ولاية عمر بن عبد العزيز فلما ولي يزيد بن عاتكة قبضها منهم فصارت في ايدي بني مروان كما كانت يتداولونها حتى انتقلت الخلافة عنهم، فلما ولي ابو العباس السفاح ردها على عبد الله بن الحسن بن الحسن، ثم قبضها ابو جعفر لما حدث من بني حسن ما حدث، ثم ردها المهدي ابنه على ولد فاطمة عليها السلام، ثم قبضها موسى بن المهدي وهارون اخوه، فلم تزل في ايديهم حتى ولي المأمون ، فردّها على الفاطميّين.

http://www.rafed.net/books/aqaed/saqifa-fadak/blank.gif حدثني محمد بن زكريا قال حدثني مهدي بن سابق قال: جلس المأمون للمظالم فاوّل وقعة وقعت في يده نظر فيها وبكى وقال للذي على رأسه ناد اين وكيل فاطمة، فقام شيخ وعليه دراعة وعمامة وخف تعزى، فتقدم فجعل يناظره في فدك والمأمون يحتج علیه وهو يحتج على المأمون، ثم امر ان يسجل لهم بها فكتب التسجيل وقرئ عليه فانفذه ، فقام دعبل الى المأمون فانشده الابيات التي اوّلها :

اصبح وجه الزمان قد ضحكا                        بردّ مأمـون هاشـم فدكــا

فلم تزل في ايديهم حتى كان في ايام المتوكل فاقطعها عبد الله بن عمر البازيار الحدیث.

بابویهی: اقای نصرت‌آبادی و آقای نوبختی بحث امروز به طول انجامید، بهتر است آن را به همین جا خاتمه دهیم و بقیه خلاف‌های عثمان را موکول به روز آینده کنیم. آقایان پذیرفتند و خداحافظی نموده و حرکت کردند، هنگامی که وارد دالان خانه شدند، شنیدم آقای نوبختی به آقای نصرت‌آبادی می‌گفت: آقای نصرت‌آبادی از گفتارهای آقای بابویهی چنین برداشت می‌شود که خلیفه پیغمبر نبایستی خلافی از او سر بزند، بلکه باید پاک و منزّه باشد، و به نظر من هم مطلب همین طور است، زیرا اگر خلیفه خلافکار باشد به اضافه این‌که با دیگران فرقی ندارد (و بایستی خلیفه از دیگران امتیاز داشته باشد) آبرو و حیثیّت پیغمبر را هم در خطر می‌اندازد.

جوابی را که آقای نصرت‌آبادی به آقای نوبختی می‌دادند، هنگامی بود که از منزل بیرون رفته بودند و گفتارشان به طور واضح شنیده نمی‌شد.

 

[250].السقیفه و فدک، صفحه 38 و د مبحث روز 3 شنبه 12 ذیحجه ترجمه و شرح این حدیث گفته شده مراجعه نمایید.