صفحه اصلی   ارتباط با ما

Top of Box
Login ورود کاربران
کلمه کاربری

رمز عبور


Bottom of Box
Top of Box
Statistics آمار بازدیدکنندگان کاربران آنلاین : 29
بازدید های امروز : 11,013
بازدید های دیروز : 16,168
کل بازدید ها : 45,079,733
بازدید از این صفحه : 5530
پر بازدید ترین روز : 1392/2/23
بیشترین بازدید : 41593
بیشترین کاربر آنلاین : 623
Bottom of Box
Top of Box
با قرار دادن لینـک و لـوگـوی ما در وب سـایت یا وبـلاگتان جـهت معرفی و تـشویق بـازدیـدکنندگان به بازدید از این سایت از اجـر معنوی آن بهره مند شوید
Logo of Monazere.ir
Bottom of Box

برنامه نویسی اختصاصی
هاست 50 مگابایت
یک دامنه ir
ریسپانسیو
قابلیت ارتقا


بی‌سوادی و داد اجتهاد

اضافه می‌کنم: ابابکری که هنوز مسأله ارث دختر برادر و عمه را نمی‌داند (چنان‌که در مبحث روز چهارشنبه 6 ذیحجّه برابر 23 شهریور ذیل حدیث 9 جزیی خواندیدی که خودِ ابابکر می‌گوید کاشکی از پیغمبر می‌پرسیدم که سهم ارث دختر برادر و عمه چقدر است با آن‌که مسأله ارث از مسائل مشکله اسلام نیست بلکه از مسائل پیش پا افتاده ایست که بسیاری از مردمان متعارف کم و بیش آن را می‌دانند) چگونه ادّعای اجتهاد می‌کند، و می‌گوید: ساجتهد لکم رأی، و اختار لکم خیرکم. [164]

باز اضافه می‌کنم ابابکر در این کلامش: (ساجتهد لکم رأی، و اختار لکم خیرکم) به مهاجرین و انصار می‌گوید: من با اجتهادم یکی از بهترین شما را برایتان انتخاب می‌کنم، پس چرا این اجتهاد ابوبکر معکوس گفتار خودش نتیجه داده است، و به جای بهترین افراد بدترین مردم را برای ایشان انتخاب نموده.

شیخ محمد نصرت‌آبادی: آقای بابویهی درست است که شما شیعیان عمر را خلیفه شرعی پیغمبر نمی‌دانید، لیکن نبایستی این گونه تعبیر درباره او بنمایید، و بگویید: ابابکر بدترین مردم را انتخاب نموده است.

بابویهی: آقای نصرت‌آبادی این گفتار من از پیش خود نبوده بلکه مهاجرین و انصار خصوصاً طلحه همین اعتراض را به ابابکر نمودند. اینک من متن گفتار ایشان را به عرض شما می‌رسانم:

92. ابن ابی الحدید معتزلی در جلد اول شرح نهج البلاغه ذیل خطبه شقشقیه صفحه 55 می‌نویسد:

فلما فرغ من الکتاب دخل علیه قوم من الصحابة منهم طلحة فقال له: ما انت قائل لربک غذا و قد ولّیت علینا فظّاً غلیظاً، تفرق منه النفوس و تنفّض عنه القلوب الخ
یعنی هنگامی که ابابکر از نوشتن سند خلافت عمر، خلاص شد، د سته‌ای از صحابه که از جمله آنان طلحه بود، بر او وارد شدند، طلحه به ابابکر گفت: فردای قیامت چگونه جواب پروردگارت را می‌دهی؟ که این مرد بداخلاق، تندخوی خشنی را که مردم از او فراری هستند، و دل‌ها از او رَم می‌کند، بر ما حاکم قرار داده‌ای.

و نیز ابن قتیبه در کتاب «الامامه و السیاسه» جلد 1 صفحه 37 می‌نویسد:

93. ثم ختم الكتاب ودفعه، فدخل عليه المهاجرون والانصار حين بلغهم انه استخلف عمر، فقالوا: نراك استخلفت علينا عمر، وقد عرفته، وعلمت بوائقه فينا و انت بين اظهرنا، فكيف اذا وليّت عنا و انت لاق الله عزوجل فسائلك، فما انت قائل؟

پس از آن‌که ابابکر از نوشتن مدرک خلافت عمر فارغ شد، مهاجرین و انصار چون این خبر را شنیدند، وارد بر ابابکر شدند، و به او گفتند: عمر را برای ما خلیفه قرار داده‌ای با آن‌که تو او را می‌شناسی، ظلم و حیله بازی او را می‌دانی در حالی که خودت در بین ما هستی، و چگونه خواهد شد آن وقتی که تو از میان ما بروی، و تو چگونه جواب خداوند را می‌دهی هنگامی که او را ملاقات کنی و او از تو سؤال کند.

شیخ محمد نصرت‌آبادی آقای بابویهی آن‌چه تا این‌جا برای ما ثابت و واضح شده، اینست که ابابکر سوادی نداشته کته تا اجتهاد کند، و از طرفی هم در فقه مبحثی برای انتخاب خلیفه وجود ندارد [165] بنابراین ما از شما خواهشمندیم که برای من و آقای نوبختی توضیح دهید که ابابکر با چه وسیله‌ای و به چه قواعدی مراجعه کرده است و از آن راه، حکم به خلافت عمر بن خطاب نموده.

 

[164]. الامامه و السیاسه، جلد 1، صفحه 38.

[165]. این به جهت آنست که اختیار کردن وصی مانند نبی منحصر به خداوند است و بس.